G.dragon
G.dragon
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

به فرا رسید

به فرا رسید

خنده ها ، گریه ها ، آغوش ها ، دعوا ها و دوستی ها

همه چیز تمام شد و من در این سرا تنها مانده ام و به فکر فرو میروم

به اولین ها فکر میکنم

به اتفاق ها فکر میکنم

به لبخند هایشان و حتی به صدا هایشان

چه لحظه های شیرینی بود ! اما فقط همین بود ، لحظه ای...

به فرا رسید ، اما مرگ به بالینم نیامده است ؛ بلکه هجر امده

البته هجر و مرگ از قدیم برادر بودند

و هجر روی دست مرگ زده است

چون مرگ رنجی کوتاه است و پس از آن آرامش میاید

اما هجر رنجی سهمگین و بلند دارد و مشکل اینجاست که در هجر ، مرگی وجود ندارد فقط رنج میکشی ...

به فرا رسید ، و هجر به بالینم آمده

ای دوستان مرا یاد کنید

در این ۹ ماه ، زندگیم تغییر کرد و همش بخاطر شما بوده

زیبایی هاش مثل زیبایی گل در شب بود ؛ حیف که نهان بود و هیچکس ندید

به امید وصال این را مینویسم .‌.. نبودنتان باعث امدن مهمان شده

و افسوس که چاره ای جز مهمان نوازی ندارم....


پی نوشت : دلم برای ششم تنگ میشه

و بله میدونم عکس رندومیه ولی حالا


داستان ناراحت کنندهتکستنویسنده ی کوچکمرگفرا
گوست هستم . 13 ساله ای که میخواد نویسنده بشه . اینجا تکست های کوتاه و دلنوشته هامو به نمایش میزارم . حمایت یادتون نره (هیچ یک از تصاویر استفاده شده متعلق به من نیست. کلیه حقوق برای مالکین محفوظ است)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید