فرمانده حقنویس
فرمانده حقنویس
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بازگشت ۳

سلام رفقا.حالتون چطوره؟

چند وقته نبودیم؟خیلی وقته.

چرا نبودیم؟من تنبل بودم و همه فراموشم کردن

چرا برگشتیم؟چون هر پایانی یه شروع داره(چرت و پرت)

چرا از پسوند یم استفاده میکنم؟.....

به هرحال فهمیدم آدما ارزش خیلی چیزا رو ندارن.مثل رفاقت.خیلی خوشحالم که سریع به این مورد رسیدم.حالم در حال حاضر خوبه و لذت و آرامش به زندگیم برگشته.البته نرفته بود، من فراموشش کرده بودم.

با خواهر عزیزم صحبت کردم و دوباره یادم افتاد که چه حامیانی دارم.خیلی وقت بود فراموش کرده بودم.

حامیانی که سلاح هاشون عجیبه:

بابام:با سلاح سخن و حرفش طرفو میکشه

مامانم:با پیگیریش طرفو نابود میکنه

و خواهرم:ایشون با پنجول و پنجه بوکس در خدمت هستن:)))))

۲ تا الدنگ رو از زندگیم انداختم بیرون و راضیم.

چون فکر میکردن شماره ۲ خاصی هستن که نیستن.امیدوارم بتونم رفاقتم به ویرگول رو حفظ کنم چون یکی از چیزایی هست که بهم خیانت نکرده??

کلی آرزوی سلامتی و خوبی برا هرکسی که این پستو میخونه دارم.

و یه چیزی.

حتی اگه حامی مثل پدر و مادر و خواهر برادر نداری، یادت باشه.

خدای بزرگ همیشه حامیته.باید بدونی یه چیزی که ازت بزرگتره هست.و بعد اون خودت بزرگترین حامیت هستی، پس یادت باشه، خودت و خدای خودت رو دست کم نگیر رفیق?❤

خیانترفاقترفیق
عقلهای تاریک همیشه مغلوب دل های روشنند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید