آخرین نامه به عشقم که تنهام گذاشت...
آخرين سلام ِعاشق خسته و ديوونتو پذيرا باش گلكم .
شايد آخرين باريه كه برات مينويسم و شايد اصلا ديگه نباشم كه بنويسم .
يادش بخير بهم ميگفتي " گلم " ،ولي هيچ وقت نفهميدي اگه عشقت بهم نرسه پژمرده
ميشم و مي ميرم ، بهم ميگفتي برو بدون اينكه بفهمي تو دل من بودي .
نميدونم چرا اصلا ازت انتظارندارم كه باهام اينكارو بكني و باور نميكنم،شايد بخاطراينكه
به عشقمون خيلي اعتقاد و باور دارم ..
اينهمه با اشك چشم و خون دل برات نوشتم تا بلكه منو بفهمي ، ديگه ديوونه شدم و تو
يه ذره هم به حرفام ارزش قائل نشدي،من تو رو واسه لحظه لحظه هام ميخوام و توكاش
لا اقل يه بار اينو درك مي كردي .
يادت باشه هرلحظه بي من بودنت ،هرلحظه بي تو بودنم برابره با ماهها زجر و رنج من
و تو با اينكه اينو ميدونستي خيلي راحت پذيرفتي .
هر لحظه به ياد من و زجري كه بهم تحميل كردي باش،مطمئن باش حتي روحمم تو دل ِ
سرد گورآرامش نداره . كاش مي دونستم چطور تونستي اينقدر سنگدل و بي انصاف
بشي .. ولي با همه اينا خيلي دوستت دارم .
عزيزترينم تا وقتي كه زنده ام ، دروازه قلبم هميشه تنها به روي تو بازه و هميشه تنها
مرحم زندگيم بودي وهستي . و بر خلاف تو ، من تو رو از هيچ چيز محروم نميكنم و
تو هرلحظه كه اراده كني و دلت بخواد ميتوني مرحم و مراحمم باشي ..البته تواين مدت
كمي كه طاقت بيارم و بتونم زنده بمونم .
براي آخرين بار ، خدا كنه بباره
كه اين شب كويري پر بشه از ستاره
هميشه بودم و تو منو نديدي انگار
قلب منو شكستي براي آخرين بار ...
خدایـا خیلی هـا دلمو شکسـتن
دیگـه تحـمل نـدارم
شب بـیا باهـم بریم سراغشون، مـن نشونت میدم
تــو ببخـشـشون...