در سالهای اخیر، شاهد افزایش قابلتوجهی در میزان ابتلا به بیماری **مولتیپل اسکلروزیس (MS)** بودهایم. آمارها نشان میدهند که پس از همهگیری کرونا، این روند شدت بیشتری گرفته است. نکته جالبتوجه این است که نرخ ابتلا به MS در زنان تقریباً چهار برابر بیشتر از مردان است و این اختلاف همچنان در حال افزایش است.
اما چرا زنان بیشتر از مردان به MS مبتلا میشوند؟ برای پاسخ به این پرسش، به بررسی دلایل اساسی این تفاوت میپردازیم و عواملی که باعث افزایش نرخ ابتلا در زنان میشود را مرور خواهیم کرد.
این دلایل شامل تفاوتهای ژنتیکی، هورمونی، و ایمنی بین زنان و مردان است که نقش مهمی در پاسخ سیستم ایمنی و بروز این بیماری ایفا میکنند. در ادامه، با جزئیات بیشتری این عوامل را تحلیل میکنیم.
استروژن و پروژسترون، دو هورمون کلیدی در بدن زنان، نقشی حیاتی در تنظیم سیستم ایمنی دارند و به کنترل التهاب کمک میکنند. این هورمونها تأثیر مستقیمی بر عملکرد سلولهای ایمنی مانند سلولهای T و B دارند.
استروژن و M.S
استروژن میتواند بسته به میزانش، اثرات متفاوتی بر بدن داشته باشد. بهعنوانمثال، در دوران بارداری که سطح استروژن افزایش مییابد، علائم بیماریهایی نظیر MS بهبود پیدا میکند، زیرا استروژن با تأثیر بر سلولهای T، التهاب را کاهش میدهد. اما در دوران یائسگی، با افت شدید سطح استروژن، فعالیت این سلولها افزایش مییابد و ممکن است بیماری دوباره تشدید شود.
به بیان سادهتر، این نوسانات هورمونی در طول زندگی زنان، یکی از دلایلی است که میتواند توضیح دهد چرا زنان بیش از مردان در معرض ابتلا به بیماریهای خودایمنی مانند MS قرار دارند.
پروژسترون و M.S
پروژسترون معمولاً دارای خواص ضدالتهابی است و ممکن است به کاهش شدت علائم MS کمک کند. این هورمون میتواند عملکرد سلولهای ایمنی را مهار کند و از تولید سیتوکینهای التهابی جلوگیری کند که در نتیجه، پاسخهای ایمنی خودایمنی در بدن کاهش پیدا میکند.
تستوسترون در بدن مردان و M.S
تستوسترون با افزایش تولید سیتوکینهای ضدالتهابی و کاهش سیتوکینهای التهابی، میتواند التهاب در مغز و نخاع، نواحی آسیبدیده در MS، را کاهش دهد. علاوه بر این، تستوسترون ممکن است به حفظ میلین، غلاف محافظ سلولهای عصبی که در MS تخریب میشود، کمک کند. به همین دلیل، مردان مبتلا به MS معمولاً شدت کمتری از بیماری را نسبت به زنان تجربه میکنند.
بر تحقيقات جدید دانشمندان متوجه تأثیر بالقوه درمان به کمک تستوسترون شدند و کاهش بیماری را مشاهده کردند.
بر اساس جدیدترین یافتهها، تفاوتهای هورمونهای جنسی عامل اصلی ابتلای بیشتر زنان به بیماریهایی مانند MS است. نوسانات ترشح این هورمونها در دورههای مختلف زندگی، نقش مهمی در افزایش یا کاهش شدت بیماری ایفا میکنند و این تغییرات هورمونی به طور مستقیم بر روند بیماری و ابتلای بیشتر تأثیر میگذارند.
در بین یافته اخیر محققان، ژن S1PR2 بسیار موردتوجه قرار گرفته. حضور این ژن در مغز زنان مبتلا شده به این بیماری بسیار مشاهده میشود.
اما این ژن چه کاربردی دارد و نقش آن در این بیماری چیست؟
چگونه ژن S1PR2در ام اس اثر میگذارد؟
ژن S1PR2 نقش مهمی در تنظیم فعالیتهای سیستم ایمنی دارد و به طور خاص در تنظیم سد خونی - مغزی (blood-brain barrier) تأثیر میگذارد. این سد به طور طبیعی مانع از ورود سلولها و مواد مختلف به مغز میشود، اما S1PR2 با تغییرات در این سد، نفوذپذیری آن را افزایش میدهد.
با افزایش نفوذپذیری سد خونی - مغزی، سلولهای ایمنی T که مسئول پاسخهای ایمنی و التهابی هستند، راحتتر به مغز وارد میشوند. ورود این سلولها به فضای میانبافتی مغز میتواند منجر به افزایش التهاب شود. این روند در بیماریهای خودایمنی مانند مولتیپل اسکلروزیس (MS) اهمیت دارد، چرا که التهاب بیش از حد و حمله سلولهای T به سلولهای عصبی از ویژگیهای اصلی این بیماری است.
در نتیجه، S1PR2 با تسهیل عبور سلولهای ایمنی به مغز، به شکل مستقیم در افزایش التهاب در سیستم عصبی مرکزی نقش دارد.
بیان ژن S1PR2 در بسیاری از بافتها، از جمله مغز، قلب، و سیستم ایمنی مشاهده میشود. اما تا کنون تفاوت جنسیتی مستقیمی در سطح بیان این ژن به شکل گسترده و قابلاستناد گزارش نشده است.
دانشمندان حدس میزنند که وجود یک سری از هورمونهای جنسی زنانه مثل استروژن بر روی مسیرهای سیگنالدهی این گیرنده تأثیر بگذارد، اما دادههای کافی برای ارتباط مستقیم بین میزان بیان S1PR2 و جنسیت وجود ندارد.
عوامل محیطی
1. عفونت ویروس اپ ستین بار (EBV):
عفونت با EBV به طور قابلتوجهی خطر ابتلا به MS را افزایش میدهد. اگرچه این ویروس در جمعیت عمومی شایع است، اما تفاوت در پاسخهای ایمنی بین زنان و مردان ممکن است باعث شود که نقش این ویروس در تحریک MS در زنان بیشتر باشد.
2. ویتامین D و آفتاب:
سطوح پایین ویتامین D که به کاهش قرارگرفتن در معرض آفتاب مرتبط است، یکی از عوامل خطر MS است. شیوع جغرافیایی MS با عرض جغرافیایی و میزان نور خورشید در ارتباط است. برخی مطالعات نشان میدهند که کمبود ویتامین D در زنان تأثیر بیشتری بر خطر MS نسبت به مردان دارد.
3. سیگارکشیدن:
سیگارکشیدن یکی از عوامل خطر شناختهشده برای MS است. افزایش میزان سیگارکشیدن در میان زنان ممکن است به افزایش شیوع MS در این گروه کمک کرده باشد. سیگارکشیدن میتواند با عوامل ژنتیکی مرتبط با MS، مانند ژن HLA-DRB1، تعامل داشته باشد.
4. چاقی:
چاقی در دوران نوجوانی با افزایش خطر MS در سالهای بعدی زندگی مرتبط است. این خطر در زنان ممکن است بیشتر باشد، زیرا چاقی میتواند فرایندهای التهابی مرتبط با بیماریهای خودایمنی را تقویت کند.
5. عوامل غذایی:
افزایش مصرف نمک ممکن است بهعنوان یک عامل خطر برای بیماریهای خودایمنی از جمله MS در نظر گرفته شود. این عامل میتواند بر پاسخهای ایمنی تأثیر بگذارد، بهویژه در زنان که ممکن است رژیم غذایی متفاوتی از مردان داشته باشند.
6. تأثیرات فصلی و جغرافیایی:
ماه تولد با خطر MS مرتبط بوده است و نشان میدهد عوامل محیطی فصلی، مانند میزان قرارگرفتن مادر در معرض نور خورشید در دوران بارداری، میتوانند بر احتمال ابتلا به MS در آینده تأثیر بگذارند.
ما در مقاله دیگری بهصورت جامع و دقیق این عوامل را برسی کردیم.
آمار نشان میدهد که 70 درصد از مبتلایان به ام اس را زنان تشکیل میدهند، که به وضوح نشاندهنده تفاوتهای مهم در سیستم ایمنی زنان و مردان است. سیستم ایمنی زنان بیشتر مستعد حمله اشتباهی به بافتهای بدن خود است، که یکی از دلایل شیوع بالاتر بیماریهای خودایمنی در زنان میباشد. در ادامه، به بررسی عوامل مختلفی که به این تفاوتها کمک میکنند، میپردازیم.
سطح اینترلوکین-33 (IL-33)
مردان هنگام مقابله با عفونت، مقادیر بیشتری از پروتئین سیستم ایمنی اینترلوکین-33 (IL-33) تولید میکنند. این پروتئین به سلولهای ایمنی کمک میکند تا در هماهنگی و برقراری ارتباط برای دفاع از بدن مؤثر باشند. کاهش سطح IL-33 در زنان ممکن است منجر به پاسخهای ایمنی شود که آنها را مستعد بیماریهای خودایمنی میکند.
عوامل ژنتیکی
ژنهای پیچیده سازگاری با بافت (MHC) که به نام مجموعه سازگاری بافتی نیز شناخته میشوند، نقش کلیدی در سیستم ایمنی بدن دارند. این ژنها مسئول تولید پروتئینهایی هستند که بر روی سطح سلولها قرار میگیرند و به سیستم ایمنی کمک میکنند تا تشخیص دهد که کدام مولکولها طبیعی هستند و کدامیک نیاز به حمله دارند.
جهشها یا تغییرات ژنتیکی در نواحی MHC میتوانند خطر ابتلا به بیماریهای خودایمنی مثل مولتیپل اسکلروزیس (MS) را افزایش دهند. این تغییرات میتوانند باعث شوند که سیستم ایمنی نتواند بهدرستی بین مولکولهای خارجی و مولکولهای بدن خود تفاوت قائل شود. نتیجه این اختلال، حمله سیستم ایمنی به بافتهای سالم بدن و بروز بیماریهای خودایمنی است.
برخی تحقیقات نشان دادهاند که جهشهای خاص در ژنهای MHC در زنان نسبت به مردان شایعتر است. این تفاوتها میتوانند زنان را به ابتلا به بیماریهای خودایمنی، از جمله MS، مستعدتر کنند. بهطورکلی، تفاوتهای ژنتیکی و نحوه تأثیر آنها بر پاسخهای ایمنی در زنان و مردان میتواند به افزایش خطر بیماریهای خودایمنی در زنان کمک کند.
تأثیرات هورمونی
هورمونهای جنسی مانند استروژن و پروژسترون میتوانند بر سیستم ایمنی بدن تأثیر بگذارند و خطر ابتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) را تغییر دهند. استروژن ممکن است محافظتکننده باشد، درحالیکه پروژسترون میتواند التهاب را افزایش دهد. تغییرات هورمونی در مراحل مختلف زندگی زن، مانند بلوغ، بارداری و یائسگی، میتواند بر فعالیت MS تأثیر بگذارد.
در مقاله دیگری (بارداری و ام اس: تغییرات هورمونی چگونه به بهبود یا تشدید بیماری کمک میکنند؟)
توضیح جامعتری در باره تأثیرات هورمونی دادیم و حتمی پیشنهاد میکنم آن را مطالعه کنید.
تفاوتهای میکروبیوم
میکروبیوم روده که شامل انواع باکتریها و میکروارگانیسمها است، در تنظیم سیستم ایمنی بدن نقش مهمی دارد و بین مردان و زنان تفاوتهایی دارد. وقتی این میکروبیوم نامتعادل باشد (دیس بی وز یس)، میتواند باعث التهاب در کل بدن و در سیستم عصبی شود. این مشکل میتواند از طریق محور روده - مغز که ارتباط بین روده و مغز را نشان میدهد، به تشدید بیماریهایی مانند مولتیپل اسکلروزیس (MS) کمک کند. هورمونهای جنسی نیز میتوانند بر ترکیب میکروبیوم تأثیر بگذارند.
سخن پایانی
شیوع بالاتر بیماری اماس در زنان به دلایل متعددی از جمله عوامل هورمونی، ژنتیکی، سیستم ایمنی و محیطی مرتبط است. این عوامل به طور ترکیبی میتوانند بر روی خطر ابتلا به اماس تأثیر بگذارند و پیچیدگیهای زیادی را به وجود آورند.
تحقیقات در حال حاضر در تلاشاند تا این پیچیدگیها را بهتر درک کنند و راهکارهای بهتری برای درمان اماس در زنان پیدا کنند. هدف این تحقیقات افزایش دانش ما در مورد عواملی است که باعث ابتلا به این بیماری میشود و بهبود روشهای درمانی برای کمک به مدیریت و کاهش اثرات اماس در زنان.
در نهایت، تلاشهای علمی و تحقیقاتی مداوم برای روشنکردن این مسائل میتواند به ارائه درمانهای مؤثرتر و پیشگیریهای مناسبتر منجر شود که به بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به اماس کمک خواهد کرد.