زهرا سلطانی
زهرا سلطانی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

فرزند پروری مثبت

در پست قبلی در مورد اهمیت دوران کودکی و نو جوانی در شکل گیری شخصیت صحبت کردیم؛ در این پست می خواهیم در مورد تربیت و عوامل موثر بر تربیت صحبت کنیم ...

《تربیت، سرمشق دهی و عشق است و دیگر هیچ》، این نقل قول از فروبل است که در آلمان و در آغاز قرن نوزدهم بنیان گذار کودکستان بود.

عشق مهمترین هدیه ای است که والدین می توانند به کودکان خود تقدیم کنند. دومین هدیه ی مهم، الگوهای رفتاری صحیحی است که می توانند برای کودکان خود توصیف کنند. عشق والدین به همراه الگوهای رفتاری صحیح، در بسیاری از کودکان احساس مسئولیت، معقول بودن، محبت و خوشبختی ایجاد خواهد کرد. کودکانی که در معرض عشق و محبت و الگوهای رفتاری صحیح والدین قرار می‌گیرند؛ بسیار سریع، حد و مرزها را می‌شناسند و مسئولیت پذیر می شوند؛ به بیان دیگر، برای والدین خود مشکل‌ آفرین نمی‌شوند. اینگونه کودکان بسیار نادر هستند و این مسئله در مورد بیشتر کودکان صدق نمی کند. عشق و سرمشق دهی، صددرصد لازم هستند؛ اما کافی نیستند. والدین برای تربیت کودکان خود علاوه بر این دو اصل اساسی، نیاز به ابزار کمکی دیگر نیز دارند.

بسیاری از والدین در مواجهه با مشکلات رفتاری فرزندانشان از خود می‌پرسند:
چرا فرزندم بدرفتاری می کند؟
چگونه می توانم فرزندم را از اقدام به رفتارهای نامناسب بر حذر دارم؟
چگونه می توانم به فرزندم کمک کنم تا رفتارهای مناسب را انتخاب کند؟
چگونه می توانیم به عنوان یک خانواده عشق و احترام خود را به یکدیگر نشان دهیم؟
چگونه می توانیم با هم خانواده ای شاد تر داشته باشیم؟ جهت پاسخ به این سوالات باید در ابتدا علت و ریشه ی اصلی مشکلات رفتاری کودکان را دریابیم؛ سپس راهکارها و روشهای صحیح برخورد با مشکلات رفتاری را در پیش گیریم. در این بخش علل بروز مشکلات رفتاری کودکان بررسی و سپس و روش های صحیح برخورد با آنها با استفاده از تکنیک های کارآمد فرزندپروری مثبت ارائه شود. لازم به ذکر است، رعایت گام به گام تکنیک های ارائه شده و مداومت در تمرین و تکرار آن ها، به شما به عنوان والدین موثر و فرزندتان با ویژگی های رفتار سالم، کمک شایانی خواهد کرد. به هنگام انجام فنون ذکر شده در هر قسمت، هر هفته را به یک الی دو تکنیک اختصاص دهید و با مطالعه و تمرین اطمینان حاصل کنید که برای به کار بستن راهکارهای ارائه شده، وقت کافی صرف نموده اید.

مشکلات کودکان
از نظر والدین کودکی که ساعت‌ها قبل از خواب رفتن فریاد می کشد؛ کودکی که کتک می زند و گاز میگیرد؛ کودکی که بد غذاست؛ کودکی که در کودکستان غیرقابل تحمل است؛ کودکی که در مدرسه هر روز دل درد را بهانه می کند؛ کودکان مشکل‌آفرین محسوب می شوند.
در برخورد با کودکان بهتر است مشکلات آنها طبقه‌بندی شود:
تولد تا سه سالگی: مشکلات روان‌تنی است.
۴ تا ۶ سالگی: ترس، ناخن جویدن، پرخاشگری، شب ادراری، تخریب و لجبازی.
۷ تا ۱۲ سالگی: دزدی، لکنت زبان، دروغگویی، خودداری از مدرسه، رفتن تمارض.
علل مشکلات کودکان:
فیزیولوژیک (مسائل زیستی و ارثی): نقایص و ناهنجاری های جسمی، اختلال در ترشح غدد.
غیر فیزیولوژیک (عوامل اجتماعی): مدرسه، خانواده، جامعه، عوامل اقتصادی و عوامل فرهنگی.

هفت حوزه ای که کودکان مشکل دارند:
۱.رفتار: کتک‌کاری، اختلال در صحبت کردن، دزدی کردن، کاهلی و تنبلی.
۲.عواطف: ابراز خشم، اضطراب، هراس و افسردگی. ۳.احساسات و مسائل در مدرسه: سردرد و کمردرد، ناکامی در درس و مدرسه، مشکلات ادراکی-حرکتی.
۴.تصورات: کابوس، عزت نفس پایین، ترس از طرد شدن، افراط در خیالبافی.
۵.شناخت: تفکر غیرمنطقی، دشواری در تعیین هدف، مشکل در تصمیم گیری، دشواری در حل مسئله.
۶.روابط میان فردی: کناره‌گیری از دیگران، کشمکش با بزرگترها، کشمکش با گروه همسالان، مشکلات خانوادگی.
۷.اعتیاد و خورد و خوراک: فزون کاری، مشکل در کنترل وزن، سوء مصرف مواد و دارو.

عوامل موثر در مشکلات رفتاری کودکان:
۱.عوامل فردی (وراثت، خلق و خوی، هوش و ...)
《کودکان در بدو به تولد، شخصیتی مادرزادی دارند که به آن سرشت، خلق یا مزاج گفته می‌شود》 و شامل سوپر رگه های زیر است:
اجتماعی بودن که میزان سطح فعالیت کودک را در محیط اجتماعی نشان می دهد.
وضعیت هیجانی؛ که شامل عواطف مثبت، عواطف منفی، بازداری ها، پایداری و تاب آوری، نظم و آرامش بپذیری کودک است. بر طبق وضعیت هیجانی کودک، می توان تشخیص داد که کودک، از نوع کودکان آسان یا سخت است.
بیماری‌ها و اختلالات موروثی، مانند بیش فعالی-عدم تمرکز.

عواملی که به خلق و خوی و هوش کودک برمیگردد:
_واکنش پذیری: 《ویژگی ها و خصوصیات نسبتا پایداری که کودک با آنها به دنیا می آید؛ ثابت هستند و تا بزرگسالی وجود دارند》. کودکان از همان دوران کودکی، در شدت واکنش به محرک ها متفاوت هستند؛ یعنی کودکان در چگونگی و میزان واکنش، به موقعیت ها و وقایع مختلف در محیط پیرامون خود، متفاوت عمل می کنند؛ برای مثال بعضی نوزادان با کوچکترین صدا از خواب می پرند؛ در حالی که بعضی دیگر خواب بسیار سنگین و عمیقی دارند. کودکان در شدت گریه کردن، میزان خواب و غذا، نحوه ی سازگاری با محرک و محیط جدید (ترسو یا سازگار بودن)، سطح فعالیت، میزان حساسیت به رنگ، بو، گرما و میزان وابستگی به والدین بخصوص مادر متفاوت از یکدیگر هستند.
_قدرت سازگاری: 《چگونه کودک خود را با تغییرات محیطی منطبق می سازد》؛ به عنوان مثال، هنگامی که از او خواسته میشود از یک فعالیت لذت بخش، به فعالیتی بپردازد که آن را دوست ندارد، چه واکنشی نشان می دهد؟ راحت می پذیرد، غر میزند یا اسباب بازی اش را پرت میکند ... .
_پافشاری: 《یک کودک تا چه مدت یک فعالیت را دنبال می کند》؛ به عنوان مثال، لجبازی را به مدت زیادی ادامه می‌دهد؛ سر خواسته‌هایش مدت زمان زیادی ایستادگی می‌کند و تا به خواسته اش نرسد، دست برنمی‌دارد؛ یا با کوچکترین مشکل تسلیم می‌شود و از هدفش دست می کشد.

_هیجان پذیری: 《خلق کودک تا چه میزان پایدار است》. بیشتر انسانها به طور معمول، خلق متعادلی دارند؛ یعنی نه زیاد شاد و نه زیاد ناراحت هستند. مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد که خلقشان را تغییر دهد. کودکان هم معمولاً خلق و هیجان پایداری دارند که واکنش های آنها را برای اطرافیان قابل پیش بینی می کند؛ با این حال در بعضی کودکان، ویژگی های هیجانی، بسیار بی ثبات و تغییر پذیر است؛ مانند گروهی از کودکان که بعضی روزها بدون دلیل بد خلق و عصبانی هستند و زود به گریه می افتند.
_هوش: کودکان با بهره های هوشی (هوش بهر) متفاوت از یکدیگر به دنیا می آیند. تعریف هوش به لحاظ فیزیولوژیکی، 《افزایش تعداد نورون های عصبی و اتصالات آنها است》 که در سن ۳ تا ۶ سالگی به کمک محرک های بیشتر و تحرک زیاد، بالا می‌رود (بازی در پارک و تحرک زیاد، اسباب بازی های اکتشافی و قرار گرفتن در محیط خلاق). _استعداد
_سبک دلبستگی ایمن و ناایمن؛
بررسی خلق و خوی کودک، انتظارات درمانگر را از درمان و تغییرات، مشخص می کند؛ به عنوان مثال، درمانگر متوجه می‌شود که نمی توان از یک کودک سخت، به راحتی انتظار سازش و آرام بودن داشت؛ زیرا قدرت سازگاری او کم است و به عنوان یک ریسک فاکتور، احتمال ابتلا به مشکلات رفتاری را افزایش میدهد.

امیدوارم که مورد پسند شما عزیزان همراه قرار گرفته باشه.

دوران کودکیاحساس مسئولیتعزت نفس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید