زندگی ؟چی هست ؟
خیلی زود زود اسمشو میشنوم
اما نمیدونم چرا زندگی که اونا میگن با چیزی که من میبینم یکم زیادی فرق داره ؟
انگار این زندگی دوتا معنی داره !
و خدا نصف آدمارو منتقل کرده به اون زندگی که معناش لذته و
نصف آدمای دیگه رو منتقل کرده به زندگی که معناش به جز درد و سختی چیزی نداره!
نمیدونم شاید دلم میخواست جزو اولین آدما باشم!
تا تعریف کنم براتون که چیه و چه لذت هایی داره!
اما من فقط دربارش شنیدم!
میگن اونا صبح که بلند میشن باباشون
درحالی که داره آب پرتقالشو میخوره مکث می کنه و میگه شماره کارت بده!
میگن اونا باید برای وقت گذروندن با مامانشون برنامه ریزی کنن که مبادا مامانشون وقت آرایشگاه داشته باشه،!
میگن برا دیدن خواهر برادراشون باید صبر کنن
که بعضیاشون اصلا ندارن!
و اما ما! قصه ی ما آدمای گروه دوم یه ذره زیادی فرق داره! یه ذره سختی و بیشتر لذت داره
ما صبحا که بلند میشیم بابا رو تا دم غروب نمیبینم!
مامان همیشه پیشمونه و همیشه دردسترسه!
با داداش و آبجیامون همیشه بحثمونه گاهی بازی و گاهی جنگ! اما این قشنگترین و زیباترین جنگ دنیا است! جنگی که صلاحاش بالشته!
اثراتش برعکس جنگ های دیگه که زخم و خونه،
خنده و ذوقه!
باختن تو این جنگ بیشتر حال میده!
سوت پایان این جنگ و بابا با اومدنش میگه!
با خنده میگه:چرا بزرگ نمیشید؟؟
مامان غر میزنه میگه به جای جنگیدن بیاید سبزی هارو خورد کنید!
اره مث اینکه ما دسته دوما** بیشترحال می کنیم نه؟اما خب سختیای دسته دوم اینه که
پیر شدن مامان و با چشمای خودت میبینی!
خم شدن کمر بابا که آدم و از غصه پیر میکنه!
مشکلات آبجی و داداشات!
خلیلی سخته آدم با چشم های خودش اینارو ببینه و کاری از دستش برنیاد!
اخ خدا جونم یه ذره به ما دسته دومیا حال بده
ما هایی که تو اوج غصه میخندیم
وسط خنده اشکامون و با پشت دستمون پاک می کنیم!
ماهایی که از خندیدن مامان عشق میکنیم!
دلم میخوادتا ابددسته دوم باشم به شرطی که تا ابد بوی غذای مامان تو خونه بپیچه!
تا ابد بابا در مورد کاربرد و خوبی های آچار فرانسه
برام بگه!
کاش میدونستی چقد دلتنگتم بابا:)
کاش میتونستم این اتفاقو هضم کنم چرا انقد یهویی چرا این روزا خدا انقد غافلگیرم میکنه
کاش برام دعا کنید شدیدا "التماس دعا"
