وقتی پاییز میشه یاد خودم میوفتم یاد روز هایی که مامانم میگه رنگ و روم زرد شده یاد روزهایی که ناراحتم و بیصدا،سرد و تودار درست مثل پاییز،پاییز فصل عجیبیه هواش هوای دونفره اس که جون میده برای عاشقا بنظرم پاییز فصل عاشقاست فصل دل شکسته ها شاید پاییز هم عاشقه شایدم دلشکسته اره همینطوره ،قبلنا وقتی مامانم منو میبرد مهد از دیدن برگای خشکیده کف خیابون خیلی ذوق میکردم و تا همه برگارو له نمیکردم دست بردار نبودم شاید هر کدوم از برگا تیکه هایی از قلب پاییز ان وقتی برگارو له میکنم و صدای خش خش مانند شون رو میشنوم احساس میکنم که پا رو دلِ پاییز میزارم
پاییز با همه رنگاش بازم برام تاریکه انگار فصل دلتنگیه حتی اگه دلتنگ کسی نباشی اما باز هم احساس دلتنگی میکنی برای همینه که میگم عجیبه،انگار برای این ساخته شده که فقط دل گرفته باشی ماتم زده و مبهوت،قدم زدن تو عصرای پاییز خیلی برام لذت بخشه هرچند که اونقدر غرق زردی نارنجیِ برگا و درنهایت له کردنشون میشم که خسته میشم و به بقیه نگا میکنم به کفترانِ عاشق دست در دست هم😄
برای اولین بار خیلی دلتنگ پاییز و هوای غمناکش شدم خیلی دلتنگ بوی خاک نم زده و بارون و صدای ابر ها و رعد و برق شدم بوی بارون لذت بخش ترین عطر دنیاست شاید پاییز بهونه ای برای ابری شدن هوا، باریدن اَبرا و ریختن برگاست بهونه ای برای دلتنگ شدن سرد شدن اَبر شدن:)
پ.ن:راستی مواظب باشید بجای برگا پا رو دلِ کسی نزارید.امیدوارم پاییزِ امسال خوش باشید هرجا که هستید:)
پ.ن:عنوانی که انتخاب کردم اسم یکی از آهنگای مرتضی پاشایی هستش که خیلی دوسش دارم.