
الان که دارم این متن رو مینویسم حال عجیبی دارم، شاید اشکی که الان کُنج چشممه و دوست داره سریعتر غِل بخوره و بیاد پایین! شاهد این باشه که در اوج خوشحالی برای صلح و ایجاد آرامش برای وطن و مردمم به شدت ناراحت و سوگوارم برای از دست رفتن و مجروح شدن انسانهای بیگناهی که تنها جرمشون حضور در این جغرافیا بود.
به هر ترتیب، شاید این چند روز باید برای من اتفاق میافتاد تا نوع نگاهم به زندگی و تصویری که دارم رو دچار یک بازنگری کنم. شاید الان به وقت 5:57 زمان تولد جدیدی برای ایران و من باشه.