کوروش مانند بقیه بچه ها نیست. مانند عده ی اندکی است. مانند قشر کودکان هنرمند. کودکانی که کمتر دیده می شوند. و در بین کودکان هنرمند که به نقاشی، عکاسی، سفالگری، تئاتر و... علاقمند هستند باز جزء عده ی اندکی است که کارشان زیاد دیده نمی شود و جدی گرفته نمی شود.
یک کودک نویسنده اگر مانند بقیه ی کودکان که ناخودآگاه به کاری مشغول می شوند، به علاقه شان مشغول می شوند، مشغول نوشتن می شود، نوشتن که نه! چون هنوز سواد نوشتن ندارد. شش سال و نیمه است، به داستان سرایی و خیالپردازی، کسی جدی اش نمی گیرد. همان سخنان همیشگی که مگر نویسندگی هم شد کار. اما کوروش با خیلی کودکان خیالپرداز و نویسنده ی دیگر تفاوتی اساسی دارد. که وقتی می نویسند کاغذهایشان روی هم تلبار شود و بعد یک جایی خودشان هم به این نتیجه برسند که نویسندگی عاقبتی ندارد.
پدر کوروش یک نویسنده و ناشر است و این سبب شده اولین کتاب او بدون هیچ دردسری به چاپ برسد. اما چقدر کودک های لایق و توانمندی داریم که عاشق نوشتن هستند و می توانند سری در میان گردن های کلفت خارجی در بیاورند و بخاطر نبود حمایت در نمی آورند؟ کوروش رضوانی اول شانس آورد که امروز رونمایی اولین کتابش «سرزمین خیالی کوروش» انجام شد، اما ای کاش آن روزی برسد که کودکی بخاطر نبود حمایت، و نادانی بزرگترهای این سرزمین از این هنر زیبا ناامید نشود.