خب خب از وقتی مطالب و مقاله های مختلف راجع ب وابستگی و اعتیاد خوندم به موردای جالبی برمیخورم ک نوشتن و ثبت کردنش خالی از لطف نیست?
بگم از این مادر ۶۰ ساله ی خوش رو مهربون و تپل بامزه ای ک با شکایت دل درد و بی حالی وارد اورژانسمون شد
پسرشون و همسرشون هم همراهیشون میکردن
+چه اتفاقی افتاده چی شده ک اومدین ؟
-هیچی چیزی نشده اینا شلوغش کردن
+خب چرا شلوغش کردن؟خودت بگو ?
_راستش ی چند روزیه هیچی نمیخورم هیچی دلم نمیخواد
شکمن هم کار نمیکنه ۲ هفته ای میشه!
ک اینطور ?
همسرشون رو صدا کردم ک شرح حال بگیرم و از سابقه بیماری و مصرف داروهاشون بپرسم گفتن قرص لووتیروکسین روزانه میخورن قرص لوزارتان دوبار در روز میخورن قرص اتوروستاتین شب ها میخورن قرص نیترو کانتین ۲/۶ میخورن ویتامین ب۱۳۰۰ میخورن و یهو ب حالت عصبی گفت هر روز کرانچی تند واتشین میخوره??
ما چی؟ عادت داره حتی اگه اب هم نخوره کرانچی تند و آتشین روزی ۱ یا ۲-۳ تا میخوره
ما همچنان?
ایشون: بله آپاندیس جراحی کرده بود انقدر درد داشت هیچی جواب نمیداد حتی مورفین در این حد ک با امپولای بی هوشی هم خوب نمیشد تا وقتی ک کرانچی تند واتشین خورد انگار اب روی اتیش بود خوابید و کی میگه اصلا درد داشت ?
بله اینجا بود ک من واقعا ب چوکوهولیک بودن خودم و کرانچوهولیک بودن این مادر بیشتر و بیشتر ایمان اوردم ?
با مشاوره بیهوشی و این داستانا متوجه این شدیم ک بیمار مبتلا ب دیس فاژی و سایکوتیک بودن هستش
خلاصه ک بردیمشون بخش و امیدواریم ک زودتر سلامتیشون رو ب دست بیارن