گمش کرده بودم.....مدتهاست که گمش کرده بودم.....اون وجه تلاشگر از خودم رو که پناهگاه امنم بود......همون بخشی از وجودم که وقتی افکار منفی سمتش میومد میگفت تو موفق نمی شی.....میگفت من که تلاش کردم،چرا نشم!!!!
حالا مایلم بدونم این بار که لشکری از افکار منفی به سمتم اومد میخوام چی بگم؟
منی که حتی همین پناهگاه رو هم از دست داده بودم.......
چه چاره ای داشتم؟
جز امیدهایی هرچند الکی....
جز اینکه دوباره سعی کنم اون رو پیدا کنم.....
من باید پیداش می کردم...