Maryam·۸ روز پیشنجاتهرچه قدر که بیشتر فکر می کنممی بینم که دارم به پاییز شبیه تر می شم.این ریشه های امید بودن که توی وجودم داشتن زرد می شدن......اما من هرروز خ…
Maryam·۳ ماه پیشرشته های گسسته ی امیدباید حالمو خوب نگه می داشتم......آرزوها بهم امید داده بودن.....و من به این ایمان داشتم که حتی اگه یه روزنه ی کوچیکی از نور پدیدار بشه ،باید…
Maryam·۳ ماه پیشسیر تکاملبالاخره ترم ۶ رو هم گذروندم و از لحاظ نتیجه بهترین ترم کل دانشگاهم بود تا الان......این ترم حتی از لحاظ رشد فردی هم خیلی فرق داشت با ترمای…
Maryam·۶ ماه پیشبدون عنوانفکر می کردم که باید یه تبدیلی پیدا بشه....تبدیلی که بتونه یک سری از بردارهای دنیای منو به فضای دیگه ای منتقل کنه....توی این فکر بودم که یک…
Maryam·۶ ماه پیشبخش هایی از درون منگاهی پیش میاد که بقیه رو با متری که برای فضای متریک زندگی خودمون تعریف کردیم ،قضاوت میکنیم.....درصورتی که هر انسانی یه فضای جداگونه با اشی…
Maryam·۸ ماه پیشاندکی از منI could see the doubt in your faceThat nasty rule wouldnt hold in this caseYoure staying silentBut could tell things which I cantIt only to…
Maryam·۹ ماه پیششاید شروع،شاید پایانیک سری از اون منابع مربوط می شد به سایت درس افزار شریف که یکی از کورس هایی که واقعا دوست داشتم و اولین کورسی که دیدم ریاضی عمومی یک استادشه…
Maryamدرسَکّو!·۹ ماه پیششاید شروع،شاید پایان(1)کم کم داریم به شروع ترم ۶ ام نزدیک میشیم....و بعدشم با کمال ناباوری به شروع و پایان یک سری اتفاقات......تصمیم گرفتم که توی این سه ترم باقیم…