شیرین استدآبادی
شیرین استدآبادی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

خبر داری آیندت قراره چی‌ بشه؟!



نگاهم که به ساعت افتاد از جا پریدم، اِی وای! چطوری اینقدر زمان گذشته؟
اصلا مگه چند ساعته که نشستم و دارم فکر می‌کنم؟
اینطوری که ساعت نشون میداد یه 3_4 ساعتی گذشته بود و من حتی متوجه نیم ساعتش هم نشده بودم.
به هر حال، فکر و خیال همینه دیگه، آدم و غرق خودش میکنه و همینطور ساعت ها مشغول.
البته از حق نگذریم خب موضوع جذابی هم بود، شاید هم نبود و فقط از نظر من جذاب بود و دوستش داشتم.
بالاخره فکر کردن به شغل آیندم و نوشتن هدف‌هام و برنامه‌ریزی برای رسیدن بهشون، خب خیلی میتونه جذاب باشه، اینکه برنامه‌ریزی کنی و سال‌ها بعد وقتی داری وسیله های قدیمیت و چک میکنی دفترچه‌ی خودت رو پیدا کنی و ببینی سال ها قبل هدف هاتو نوشتی و حالا به همشون رسیدی، حس توصیف نشدنیه و یا حتی وقتی به تک تک هدف‌هات دست پیدا کردی جلوشون تیک بزنی و بری برای هدف های بزرگتر، حس فوق‌العاده‌ای هست که تا وقتی حسش نکنیم، نمیتونیم هیجان و خوشحالیش رو درک کنیم.
من که عاشق این حس و رسیدن بهش هستم و فکر میکنم که همه این حس و دوست دارن و میخوان که تجربه‌اش کنن.
البته باید بدونیم که رسیدن به این حسِّ خوب و شیرین، خب یک سری سختی ها هم داره و شاید حتی یک سری سختی نه و کلی سختی!
بنظر من اون سختی ها میتونه گاهی خیلی شیرین باشه، وقتی هدفت رو دوست داری و برای رسیدن بهش برنامه‌ها ریختی و لحظه به لحظه ها رو میشمری تا برسه، اون موقع هست که سختی ها شیرین و هدفت دست یافتنی تره.
نکته‌ای هم که وجود داره در خصوص این موضوع این هست که، وقتی اهدافت رو مینویسی و میخوایی بهشون برسی، تو مرحله اول باید قبولشون داشته باشی و باید اون‌ها رو برای خودت مجسم کنی و رسیدن بهش رو ببینی تا برات خیلی دور جلوه نکنه و قابل دسترس تر بشه برات، من خودم به شخصه به این موضوع رسیدم و قدرت ذهن رو خیلی قبول دارم.
شاید بپرسی قدرت ذهن؟ یعنی چی؟ مگه میشه؟
میخوام بهت جواب بدم که آره! میشه!
خیلی خوب هم میشه، خیلی از ماها قدرت ذهن رو خیلی دست کم میگیریم و شاید حتی گاهی حسابش نکنیم اما تو واقعیت، ذهن خیلی قدرت داره و تجسم کردن هر رویا و هدفی با استفاده از ذهن به دست یافتن بهش خیلی کمک میکنه.
اینو من نمیگم‌ها! این یه موضوع ثابت شده ست.
البته اینم باید در نظر بگیریم که اینکه فقط بنشینیم و رویا‌ و هدفمون رو تجسم کنیم با ذهنمون به چیزی قرار نیست برسیم!
باید تلاش کنیم و تلاش کنیم و تلاش کنیم، راه درست رسیدن به اون رو انتخاب کنیم، تا بهش برسیم و ذهن هم در این بین به ما کمک میکنه.
اما بنظرم رکن اصلی تلاشه، خیلی از جاها هم این شعار جا افتاده که: تلاش کن طلاش کن رو شنیدیم و این شعار هم نشون دهنده همین موضوع هست.
آدمی که هدف داره و برای رسیدن بهش هم تلاش میکنه، قطعا به اون جایگاهی که میخواد میرسه و بالاخره یه روزی جواب تلاش هاشو میگیره و حتی اگر سختی های راه براش شیرین نبوده، وقتی به هدفش برسه، سختی هایی که از سرش گذرونده شیرین میشه براش و از خودش راضیه.
درهرصورت تو مرحله اول سختی ها شیرین نباشه، تومرحله آخر شیرین میشه و بالاخره یه جایی باید شیرین بشه این سختی ها!
سختی هایی که ممکنه تورو حتی به یه آدم دیگه‌ای تبدیل کنن و هزاران هزار بار، زمین بخوری و ناامید بشی و برگردی به خونه اول اما نباید جا بزنی.
فکر کردن در مورد آینده برای من خیلی جذابه و دوست دارم ساعت ها بشینم، فکر کنم و برنامه‌بریزم و نقشه بکشم براش...
اونقدری که حتی متوجه گذر زمان نشم همینطور که الان نشدم!


تلاشذهنسختی‌ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید