حدود ۸۰ سال پیش مردم می گفتند در خانه ی ۱۰۰ متری ته کوچه چرخیاطی در ان خانه وجود دارد که بدون لمس ،خود به خود کار می کند . یک روز یک خانواده ی سه نفره به ان خانه می روند وقتی به زیر زمین می روند ان چرخیاطی را در کارتون می گذارند . ان زن و مرد انقدر خسته بودند که خوابشان می رود دختر کوچکشان شب به اشپز خانه می رود تا یک لیوان اب بخورد که ناگهان لیوان شکسته ای را می بیند درحال جمع کردن ان که دستش می برد و شروع به گریه کردن می کند وقتی زن و شوهر از خواب پا می شوند گریه بچه قطع می شود و صدای چرخیاطی می شوند وقتی به زیر زمین می روند می بینند که دهان بچه با نخ قرمز دوخته شده است