ویرگول
ورودثبت نام
میلادرحمتی
میلادرحمتی
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

میلادرحمتی

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو

بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو

تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو

سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو

گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو

****

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی

دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

+++

چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو

بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی

+++

نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی

آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی

+++

در آرزوی رویت ای آرزوی جانم

دل نوحه‌کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی

+++

بشکن به سر زلفت این بند گران از دل

بر پای دل مسکین این بند گران تا کی

+++

دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند

خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی

+++

گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر

هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی

+++

گر عاشق دلداری ور سوخته یاری

بی ‌نام ‌و نشان می رو زین نام و نشان تا کی

+++

گفتی به امید تو بارت بکشم از جان

پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی

+++

عطار همی بیند کز بار غم عشقش

عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی


شعرمیلادرحمتیرحمتی میلادامام زمانکسب درآمد
کارشناس حسابداری و امور مالی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید