شاید در مورد اثرات ادبیات روسیه بر ایران شنیده باشید، برای مثال تاثیراتی که محمدعلی جمالزاده در داستانهایش از چخوف گرفته است، اما راجع به تاثیرات ادبی ایران بر روسیه ندانید، مثلا تالستوی، نویسنده رمان معروف جنگ و صلح، در یکی از نامههایش نوشته است که ما برادرم نیکولای را در خانه فردوسی صدا میزنیم. در این مقاله به برخی از تاثیرات ادبی ایران بر نویسندگان و شاعران روس میپردازیم.

تالستوی پیگیر حوادث ادبی ایران بود و نه تنها حوادث ادبی، بلکه حوادث سیاسی و قیامهای اجتماعی ایران را هم پیگیری میکرد. او در نامههای خود به آفاناسی فت، شاعر و مترجم اشعار حافظ، که در نقطه مقابل یکدیگر بودند از اشعار حافظ استفاده میکرد. در رمان آنا کارنینا یکی از قهرمانان، لوین، زمانی که آبلونسکی، دیگر قهرمان این اثر، بر سر یک مسئله اخلاقی با او بحث میکند، پاسخ او را با این شعر از حافظ میدهد: «برو ای زاهد بر دردکشان خرده نگیر»
همچنین او مجوعهای به نام محفل کتابخوانی دارد که در آن پند و اندرزهای سعدی آورده شده است. تالستوی آنقدر زیاد و خوب از لحاظ زبانی (زبان روسی) روی این آثار کار کرد که بعضاً روسها وقتی که این آثار را میخوانند متوجه نمیشوند که این اثر پند و اندرزهای شرقی و ایرانی است، بلکه به نظرشان میرسد که یک اثر روسی است.

یسنین از شاعران وطنپرست قرن بیستم روسیه بود که در سالهای آخر عمر خود به شرق و درونمایههای شرقی روی آورد. در سپتامبر سال 1924 یسنین برای رسیدن به ایران، به منطقه قفقاز رفت. در همین سال بود که مجموعه «درونمایههای ایرانی» را نوشت. یکی از شعرهای این مجموعه به شرح زیر است:
در خراسان درهایی است،
که آستانهشان
پوشیده از گلهای سرخ است.
آنجا پری اندیشناکی مسکن گزیده،
در خراسان چنین درهایی است،
اما من یارای گشودنشان را نداشتم
بازوانم چندان که باید توانمند است،
در میان موهایم هم طلا هست و هم مس.
صدای پری ظریف و زیباست،
در بازوانم نیروی کافی هست،
اما یارای گشودن درهایم نیست.
عشق من نیازمند دلیری نیست
اگر شاهانه دیگر حسود نیست،
و حال که یارای گشودن درهایم نیست،
از چه رو و برای که آواز بخوانم ؟
شجاعت در عشق به چه کار آید ؟
وقت آن است که به سرزمین روس بازگردم.
ای ایران! آیا تو را ترک میگویم؟
آیا عشق به وطن،
برای همیشه مرا از تو جدا میکند؟
وقت آن است که به سرزمین روس بازگردم
بدرود، ای پری، بدرود،
بگذار نتوانسته باشم آن درها را بگشایم،
لیک تو این درد زیبا را هدیتم کردهای،
و من در وطنم از تو خواهم سرود.
بدرود، ای پری، بدرود.
ترجمه از نرگس سنائی
در این شعر از مفاهیم گل سرخ و پری همانند شعرهای ایرانی استفاده شده است و از شهر خراسان نام برده شده است. متاسفانه یسنین در سن 30 سالگی چشم از جهان فرو بست و هیچگاه موفق نشد به ایران سفر کند.

بونین نویسنده قرن بیستم روسیه، در طول عمر خود سفرهای زیادی کرده است و شرح آنها را در سفرنامههایش منتشر کرده است. یکی از داستانهای سفرنامهاش سایه پرنده نام دارد که شاید بتوان آن را سایه هما نیز نامید، در این اثر بونین با استفاده از گفتار سعدی، همای سعادت را توصیف میکند. بونین شباهتهای بسیاری به سعدی دارد. هر دو در آثارشان زراندوزی را نکوهش میکنند و از نظرشان هدف اصلی زندگی در این دنیا، کسب کمالات اخلاقی و برگرفتن توشه برای جهان آخرت است. هر دو هم در نثر و هم در نظم تبحر داشتند. در داستانی از بونین به نام مرگ پیامبر، او به وضوح زیبایی کلام خودش را مدیون سعدی میداند. در ادامه یکی از اشعار بونین که شامل مفاهیم فارسی است را باهم میخوانیم.
خورشید از فراز یخچالهای البرز
طلوع میکند.
آن جا هیچ جنبنده ای نیست.
در آسمان آبی
الماس ستاره ها جاریست.
مهی که در سراشیبی البرز می خزد،
یارای فتح قلهاش نیست؛
تنها خدایان آسمانی
به تاج زمین ره میبرند.
و از آن میان میترا
که زمین و زمان
دعاگوی نام مقدس اوست،
نخستین پرتو آفتاب سپیده دمان
بر دشتهای فسرده است.
و با قبای زربفتش می درخشد،
و از فراز می نگرد
به ایران،
به سرچشمه ها و شنزارها
به کوهها و امواج تپهها
ترجمه از نرگس سنائی
شاعران و نویسندگان زیادی از سرزمین روسیه هستند که از ادبیات فارسی در آثارشان بهره گرفتهاند یا تحت تاثیر ادبیات فارسی آثارشان را نوشتهاند، اما در این مقاله بیش از این مجال نیست. شما نویسنده یا شاعر دیگری میشناسید که در آثارش از ادبیات فارسی کمک گرفته باشد؟ در بخش نظرات نام و اثر آنها را برایمان بنویسید.
منابع:
جایگاه سعدی در ادبیات روسی (بر اساس آثار بونین)، مرضیه یحییپور
سرگی یسنین سرایشگر وطن و طبیعت، شماره دوم نشریه پاروس، نرگس سنائی
ایران در آینه شعر روس، میخائیل سینلنیکوف، ترجمه نرگس سنائی