همه آدمها خلق شدن تا تو مسیری باشن که سعادت خودشون و جهان رو بهبار بده.
راه من منحصر به منه و راه تو مال خودته نه هیچ کسی دیگر. هر آدمی طعم واقعی خوشبختی رو قطعا توی اون راه تجربه خواهدکرد. میخوام درباره چیزی بنویسم که راه من و تو میخواد اینوهم بگم که تمام قطعیات مال ذهن و فهم و زندگی من و به زعم خودمه.
جایی خوندم هر فرزند انسان با چهار استعداد اصلی و اساسی پا به زمین میگذاره و بهدنیا میاد و هم استادی که روانشناس هم بودن گفت هر آدمی برای یک کار و رسالت خاص به این جهان اومده. قبل از اینکه بزرگی جهان نسبت به دنیا مشغولتون کنه باید بگم که من دوسه سال قبلترش تاییدکننده و روشنگر این فرق بهم رسیدهبود، اینکه خدا توی کتابش گفته هیچ انسانی رو بیهوده نیافریدیم.
با خودم گفتم رسالت چیزی بسیار بزرگتر و فراتر از زندگی و تمناهای شخصی یک آدمه. هدفی فرای فردیت که به هدف والای جهان مرتبط میشه. بنظرمن اگه قراربود همه آدمها مثل هم باشن، دلیلی برای وجود این قدر میلیون آدم روی زمین نبود پس من و همه آدمها هدفمند به این جهان اومدیم و همین مساله میشه بانی اینهمه تفاوتها و تنوعهایی که ساختارشکنانه هم میتونن باشن اینجا یاد کلیپی افتادم از دوتا دختریکه نجاری رو باعشق برای کار و حرفهشون انتخاب کردهبودن اینکه چقدر با لذت از کارشون صحبت میکردن، چه لذتی از کارشون میبردن و اینکه از اختلاط چوب با دستها و دنیای عمیق درونشون و این عشق زیاد و خاص چهها که خلق نخواهدشد!
آدمها اگر بخوان، شاید آسون یا سخت راهشون رو پیدا میکنن؛ همون کارییه اون راه که باید انجام بدن و فقط اونها هستن که میتونن اونو منحصر انجام بدن و اگه توی اون راه باشن سعادت خودشون و جهان خواهدبود.