در پاسخ به این شبهه باید از مطرح کننده شبهه پرسید ایا چون پیامبراسلام سوار بر اسب می شدند ما در این عصر نباید سوار بر خودرو شویم چون پیامبر در اون زمان سوار بر اسب میشدن. بله بعضی چیز ها جزو واجبات دین هست مثل حجاب و باید در عصر الان هم رعایت شود ولی چون پیامبر تو کوزه گلی اب میخوردند ما هم باید در کوضه گلی اب بخوریم این اشتباه هست چون پیامبر و اهل بیت هیچ گاه نگفتند همه باید در کوزه گلی اب بخورند تا قیامت و واجب نکردند و تحریم هم نکردن
پاسخ به شبهه : اولاً باید توجه داشت که نوع سلاحهای جنگی امروز و دیروز با یکدیگر متفاوت است، اگر در گذشته عموم جنگها رو در رو و تن به تن بوده و افراد شجاعی مانند امام علی(ع) به راحتی میتوانستند در مقابل حمله دشمن از خود دفاع کنند، اما اکنون یک فرد از فاصلههای بسیار دور میتواند افراد بسیاری را ترور کند و به همین دلیل مبارزه با این نوع از دشمنان، مقدمات و تکنیکهای خاص به خود را میطلبد که با آنچه که در گذشته وجود داشت کاملاً متفاوت است.
دوماً پیامبر و ائمه نیز در مواردی که خطرجدی جانشان را تهدید می کرد محافظ داشتند و اکنون با پیشرفت سلاح های کشتار جمعی و ترور هر لحظه برای شخصی مانند رهبر جمهوری اسلامی ایران لحظه ی خطر جدی است.
«گروهى از منافقان نیت سوء قصد به پیامبر(ص) داشته و تصمیم گرفتند تا آنحضرت را از بالاى گردنه کوهی صعب العبور به درّه پرت کنند. چون حضرتشان به مکان مورد نظر رسید، این توطئه با وحی الهی به اطلاع پیامبر(ص) رسید. از اینرو ایشان به همراهان فرمود: از پایین گردنه عبور کنید که هم آسانتر و هم گشادهتر است، اما خود پیامبر(ص) به دلایلی به همراه دو نگهبان از راه گردنه عبور فرموده و به عمار بن یاسر دستور داد زمام شتر را در دست گیرد و جلو حرکت کند و به حذیفة بن یمان دستور فرمود مراقب پشت سر باشد. در فراز گردنه بود که صداى همهمه منافقان که آهنگ او کرده بودند به گوش رسید. پیامبر(ص) خشمگین شد و به حذیفه دستور داد تا آنها را دور گرداند. حذیفه به جانب ایشان برگشت و با چوبی که در دست داشت به مرکبهاى آنها حمله کرد. آنها هم که مطمئن شده بودند رسول خدا از مکرشان آگاه شده به سرعت از گردنه پایین آمده و خود را میان مردم مخفی ساختند».(۱)
محافظان امام حسین(ع)
پس از مرگ معاویه، حاکم مدینه امام حسین(ع) را به کاخ خود فراخواند تا از ایشان برای یزید بیعت بگیرد. وقتی خبر این دعوت به امام رسید «… اشخاصی را به دنبال یاران و نزدیکانش فرستاد و بعد از نقل ماجرا به آنان فرمود: سلاح در زیر جامه ها پنهان داشته و بر در سراى ولید (حاکم مدینه) بنشینید؛ اگر صدای مرا شنیدید که بلند سخن مىگویم و شما را ندا میدهم، بدون هیچ دستوری، خویش را به داخل خانه برسانید و اگر دانستید که کسى قصد من دارد، او را دفع کنید و هر کس که قصد هلاک من کرده باشد، او را بکشید و البته تا مطمئن نشدید که آنان قصد کشتن من را دارند؛ حرکتى نکنید. پس امام عصاى پیامبر را به دست گرفت و از خانه بیرون آمد و به همراه سی نفر نزد ولید رفت و بعد از رسیدن به آنجا آنچه گفته بود را مجدّداً تکرار کرد و فرمود که امیدوارم سالم به سمت شما برگردم …»(۲)
۱) واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج ۳، ص ۱۰۴۲ – ۱۰۴۳، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق؛ صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ۵، ص ۴۶۶، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ، ج ۲، ص ۷۴، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
۲) ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج ۵، ص ۱۳، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۲۲، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.