مجتبی حیدری(شنتیا)
مجتبی حیدری(شنتیا)
خواندن ۱ دقیقه·۳ روز پیش

صحبتی با شش سالگی ام از بداهه ها

شش بهار و شش زمستان دیده ایی

چیز دیگر نیست کآن نادیده ایی

طفل معصوم درونم قد نکش

آرزوی اندرونم قد نکش

بهترین دوران تو این کودکی است

حفظ شعر حافظ است و رودکی است

بعد از این در انتظارت قهر هست

دائما دنیا به کامت زهر هست

بعد از این باشی عزادار خودت

جبر و اجبار است و وادارِ خودت

مهر میمیرد به آبان می روی

زین بهارت رو پایان می روی


بداهه.........


مجتبی حیدری(شنتیا)🌹

منم آن مست سراپا همه آشوب و خراب و تو آن وسوسه انگیزترین نوع شراب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید