همان کسان که دم ز پیروی از احد زدند
روایت غم مرا به شکل مستند زدند
بیا و نگذریم ازین که حق چه هست یا چه بود
چه قرعه ی مزخرفی به نام ما سند زدند
سپرده دستِ جانیِ شنکنجه های بی دلیل
نخورده برده زیر و تازیانه های حد زدند
خود اندرون هر خفا به عیش و نوش و برجفا
همیشه فال گوش ما و دست بر رصد زدند
خدا که بد نیافرید و بد نخواست بهر ما
جماعتی کنارمان نفوس و نحس و بد زدند
رو زده بودم هرکجا به پیش هر که غیر حق
قسم به حق مداوما به سینه دست رد زدند
چه بس عزیز کرده ها که ترک ما نموده اند
به پای مان نمانده و به بخت خود لگد زدند
مباد دل که خوش کنی تو شنتیا به لطفشان
که صورتک به چهره ی جناب دیو و دد زدند
مجتبی حیدری(شنتیا)🌹