ویرگول
ورودثبت نام
مجتبی حیدری(شنتیا)
مجتبی حیدری(شنتیا)
خواندن ۱ دقیقه·۵ روز پیش

هرچه باداباد

اندک اندک دارد این طوفان درد

نغمه ی تهدید یک مظلوم مرد


ترس و وحشت از هجوم بی امان

رنگ رخسارش نموده زار و زرد


مطلب از دنیا مگو زیرا که دل

رسته از دنیا که او را کرده طرد


قهر پایان ناپذیر از خشم خود

تا به کی هیچش نگویم هرچه کرد؟


جان ز کف دادن بود به از سکوت

هرچه باداباد هستم در نبرد


مجتبی حیدری🌹

منم آن مست سراپا همه آشوب و خراب و تو آن وسوسه انگیزترین نوع شراب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید