Maria salimi
Maria salimi
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دستانم

تو خانواده های ایرانی بخصوص ترکها ،الویت زندگی و‌کار به تمیزی بی حد وحصر خونه گره خورده بود و جوری بوی تمیزی تو وجودم نشسته بود که بای دیفالت باید حسش میکردم ،اینکه شرایط چی بود و چطور بود مهم نبود مهم اون بوی ترکیبی که ثمره ی ترکیب هر چی مواد شوینده بود،،،دستام وفادارانه می سابیدند و اخ نمی گفتن ،منم خیلی لطف میکردم بهشون ،یک کرم نسبتا مناسب قیمت اونم اگر یادم نمیرفت میزدم .

گاهی دستامو نگاه میکردم و حس میکردم پیرتر از خودم هستن ،میخاستم یه هماهنگی بین خودم و دستام ایجاد کنم و یه حالی بدم ،،تتو بزنم،ماساژ برم و ……

اما میدونستم کافی نیستن ..

از اون روز حدود شش سال میگزره و من با بوم و رنگ و قلم دستامو نوازش میکنم …شاید بزرگ‌ترین قدردانی که تونستم ازشون بکنم این بود که اینبار فرصت بدم بجای وایتکس و‌شوما ،با رنگ‌و بوم بوی آفرینش رو از خودشون متصاعد کنن ،،،،

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید