ویرگول
ورودثبت نام
زهرا
زهرا
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

در وجودِ ما، هزاران "من" زندگی میکنند


تو این پست قراره از خود شناسی بگم، البته کمی متفاوت، چون از تست های روانشناسی و تیپ های شخصیتی و... خبری نیست . به این دلیل که روانشناسی مدرن فقط اسم همه چیز رو تغییر داده.مثلا؛


به دعا میگه، قانون جذب

به نماز میگه، مدیتیشن

به بیداری سحر میگه، تمرکز

به حسن ظن به خدا میگه، مثبت اندیشی

به توکل میگه، تلقین

و در آخر به هرکس که خودشو گم کرده باشه، هزاران بیماری و برچسب میچسبونه.

مثل :اختلال دوقطبی، اختلال چند شخصیتی، اختلال مرزی...

البته این به‌ معنای رد کامل مکاتب روانشناسی نیست؛ فقط به این معنی هست که این مکتب نجات‌دهنده‌ی آدم ها نیست و مشکلات رو از ریشه حل نمیکنه.چون فقط به عیوب آدم‌ها می‌پردازه و اکثرا از اختلال‌ها میگه. از این مکتب، فقط میشه به عنوان ابزار برای رسیدن به هدف استفاده کرد.

برای درک بهتر مطالب چند کلیپ داخل این کانال قرار دادم میتونید تماشا کنید???

https://eitaa.com/joinchat/961282616C06d4a68b41


مثلا همین "هوش هیجانی" که روان‌شناسا اخیراً بهش پی بردن تو دین اسلام بوده و همون مبارزه با نفس هست، همون

"نفس امّاره" که قبلا تو مدرسه خوندیم. یعنی بتونی احساس و هیجان خودت رو کنترل کنی، زود از کوره در نری ... البته تو اسلام ما هشت‌ تا نفس داریم شایدم بیشتر.



هزاران من
هزاران من


در ادامه این چندتا نفس رو براتون میگم :

نفس امّاره: این همون منی هست که مثل یه بچه نِق نِقو میمونه و دم به دقیقه مارو به کارهای احمقانه وادار میکنه.البته نفس اماره خودش، به تنهایی هزارتا "من" هست، مثل:خشم، نفرت، حسادت، کینه...

نفس لَوامه : اینم همونیه که بعد از اینکه کار احمقانه ای انجام دادیم هی توبیخ میکنه و میگه این چه کاری بود که کردی؟

نفس ناطقه : همون عقل ما هست که همیشه کارهای خوب به آدم پیشنهاد میده.

نفس مُلهمه : اینم همون حسیه که یهو میاد سراغمون و دلمون میخاد یه کار خوب انجام بدیم مثلا یهو دلمون پر میزنه برای حرم امام رضا علیه السلام.

نفس مُسوله : همونه، که وقتی گناهی انجام دادیم؛ مدام اون گناهو توجیه میکنه .مثلا بعد از اینکه به کسی حرف بدی زدیم میگه خوب کاری کردم منو اذیت کرد منم جوابشو دادم.

نفس مُطمئنه : وقتی یه مدت طولانی مبارزه با نفس یا همون هوش هیجانی داشته باشیم یه آرامشی میاد تو دلمون.

نفس مُزیَنه : اینم وظیفه‌اش اینه که همه گناه‌ها رو تو ذهن ما زیبا جلوه بده.

نفس راضیه و مرضیه هم، اون حالتی هست که کاملا از خدا راضی هستیم و خدا هم از ما راضیه.

همه اینارو اینجا نوشتم؛ که بهتون بگم تمامی تعاریف کلیشه ای و اتوکشیده از خود شناسی رو از ذهنتون پاک کنید.مفهوم همه ی اینها یکی هست فقط اسم‌های متفاوت دارند.

مکتب‌روانشناسی، یعنی بازی باواژه‌ها ...

اولین چیزی که تو مسیر خود‌شناسی لازمه صداقت هست. و اکثر آدم‌ها از اینکه با خودشون صادق باشن فراری هستن. یعنی میترسن با خود واقعیشون روبه‌رو بشن.

چرا از تغییر میترسیم؟

چرا از روبه رو شدن با خودمون ترس داریم؟

شاید میترسیم چیزی رو از دست بدیم یا حوصله تغییر نداریم...

بعضی روانشناسا میگن خودشناسی یعنی به یاد آوردن خودت. یعنی یادت بیاد کی هستی.

چون چیزی نیست، که بخوای خارج از خودت کسب کنی.

"انسان وقتی به خودش مدام دروغ بگوید؛ دروغ های خودش را باور خواهد کرد و عین دروغ هایش خواهد شد و دیگر به یاد نخواهد آورد که چه کسی است"




برای کامل شدن مطالب بالا?




ناخودآگاه یعنی: انجام رفتارهای ناخواسته (نمی‌خواهید ولی انجام‌ می‌دید )
و خودآگاه یعنی: انجام رفتار‌های خود‌خواسته.
بهترین کمکی که می‌تونید به خودتون کنید،
تا بتونید " ریشه‌هایِ" خیلی عمیق خودتون رو ببینید،
و به قصد اِصلاحِ کاراتون به شناخت از خودتون برسید،
اینه که احساسات درونی‌تون رو به واژه تبدیل کنین !
یعنی ازش بگید یا بنویسین !
شاید فکر کنید این یعنی درد و دل کردن با خودمون یا دلنوشته،
نه اصلا ...


حالا سختی کار توی "ریشه‌یابی" و شناخت خودمون که باید صبوری کرد در برابرش کجاست ؟
وقتی می‌گم، به وسیله ریشه‌یابی قدم قدم برید جلو،
محض اینه که شما ناگهانی نمی‌تونید برای تک‌تک احساساتتون واژه مناسب پیدا کنید.
و برای همین ریشه‌یابی سخته ! چون واژه پیدا نمی‌کنید.
و یا بین چندین واژه قفل میکنین ...



امیدوارم به کمک این پست، بتونی ریشه رفتارهات رو پیدا کنی، بدنیست مدتی به نوع انتخاب هامون، به حرفایی که زدیم، به کارهایی که انجام دادیم؛ فکرکنیم و بتونیم روی کاغذ بیاریم و به کمک کلمات بتونیم به درون خودمون راه پیدا کنیم.

و در آخر، خودشناسی؛ یعنی در حدی به شناخت خودت رسیده باشی، که بتونی ریشه تموم رفتارهات رو بشناسی، حتی انتخاب لباس هات...


ممنونم از تویی که حوصله کردی و همرو خوندی، امیدوارم گاهی بخونیش چون فهمش سخته و باید به وقتش، بفهمیش.
شاید الان فقط، وقت خوندش رسیده بود، نه فهمیدنش...





هوش هیجانیاحساس تنهاییاختلال دوقطبیاختلال شخصیتیاختلال مرزی
در درونِ شهرِ کوران، دردها دارم ز بینایی...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید