هیچ
هیچ
خواندن ۱ دقیقه·۱۳ روز پیش

اره

داشتم رد می شدم

دیدم تنهایی

باران میزد اا

پر از اشک بودی

بعد که گذشت هردو با هم گذشتیم

هر دو با هم

از این همه عابر ردشدیم

پرنده دیدم

شدیم پرواز

قلک دیدیم با هم

زدیم شکستیم

الان دیگه باید بریم بگو

بگو کجا

جایی که دوباره با هم

جای حرفهامون

روی تنها ترین روز دنیا

حرفهامون دوباره

پیدابشه

باهم مثل همون راز قشنگ

با هم پرنده بشیم

بال بزنیم و بریم

بیا هر دو با هم

حرف بزنیم

بیاااااااااااااآ



شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید