هیچ
هیچ
خواندن ۱ دقیقه·۶ روز پیش

نگو


رازی ست

هر چه خمیده بر لبانت گل بیفشانی

سزاوار دیدن خواهی شد

آنچنان که ترا به محشر

رویای صادقانه دعوتت کنند

دیدن و ندیدن بر نگاهت خندان شود

گریه از باب یافتن

صورتگاه زیبای وجود خواهد شد

و در سرشت گاه آبدیت

راه خواهی یافت

چه پا برهنه باشی

و چه در آگاهی پیدا شوی

هر آنچه بگذرد

به سمت رویاهایت سرازیر میگردد

آنچه را بر تو نما یان کنند

بیشتر از به برون به برون

سفر ها آغاز کنی پس

پس بدان رستگاری همان نوری، باشد

که همگان در جستجویش

تشنه اند


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید