بعد از پس گردنی مامان بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم که لباسمو عوض کنم
این لباس رو پوشیدم و پس از خداحافظی از مامان و بابا رفتم بیرون
داشتم میدویدم به سمت پارک چون اونجا قرار گزاشته بودیم که همو ببینیم
من از بچگی با الیزابت دوستم و الیزابت بهترین دوستمه
فلش بک به سمت ۱۱ سال پیش
از زبان راوی
دختر کوچکی روی زمان افتاد و هق هق می‌کرد
چند تا بچه قلدر اون دختر را به زمین پرت کردند و هی او را مسخره می‌کردند
یکی از بچه های قلدر به دختر کوچک گفت. بچه‌ی احمق فکر کردی رئیسی که بخوای بگی کارمون درسته یا نه؟
و یه لگد به آن دختر کوچک زد و با این کار بچه های قلدر شروع به خندیدن کردند
ناگهان سنگی به کله‌ی یکی از آن سه بچه ی قلدر پرتاب شد و این باعث شد که او داد بزند و به صاحب اون سنگ نگاه کند
کسی که آن سنگ را پرت کرده بود دختری با چشمان بنفش و موهای مشکی بود
آن سه قلدر به سمت دختر یورش بردند اما ناگهان با پر های مشکی پرت شدن
آن دختر که چشمان بنفش داشت گفت. زود گور خودتونو از اینجا گم کنید
آن سه قلدر بلند شدند و پا به فرار گذاشتند
آن دختر کوچک که بر زمین افتاده بود بلند شد و گفت. آریگاتو گزایماس من الیزابت هستم
آن دختر با چشمان بنفش نگاهی به آن دختر کوچک کرد و گفت. حالت خوبه؟ من میکاسا هستم خوشبختم
و این داستان شروع دوستی دو تا دختر بچه بود
زمان حال
از زبان الیزابت
هوفففففف چقدر طولش داده این دختر
آها اونجاست بالاخره رسیدااا
الیزابت.چقدر طولش دادی میکا( مخفف میکاسا)
میکاسا.ببخشی دیگه خواب موندم
الیزابت.خوب اشکالی نداره آخه چی میشه بهت گفت؟ خوب اول کجا بریم؟
میکاسا. بیا دنبالم من یه پاساژ عالی سراغ دارم
چند ساعت بعد
میکاسا. راستی الی( مخفف الیزابت)
الیزابت. هوم؟؟
میکاسا. ما الان 15سالمونه و سال آینده 16 سالمون میشه و باید مدرسه‌ی خودمونو عوض کنیم........من...میخوام برم رشته‌ی قهرمانی بخونم اونم داخل مدرسه‌یUA تو چی کار میکنی؟
الیزابت. منم رشته‌ی قهرمانی میخوام بخونم ولی نمیدونم کدوم مدرسه برم ...بخواطر همین اول تحقیق میکنم بعد بهت میگم ولی به احتمال زیاد میرمUA چون بهترین مدرسه همونه
میکاسا. اوکی
