شخصیت، هر یک از ما را به افرادی متفاوت تبدیل می کند. سبک رفتاری ما، اینکه چگونه واکنش میدهیم، جهان بینی، افکار و احساسات ما و اینکه در روابط مان چگونه تعامل برقرار می کنیم همگی بخش هایی هستند که شخصیتمان را میسازند.داشتن یک شخصیت سالم فرد را قادر می سازد تا عملکرد روزانه را به انجام برساند. همۀ افراد گاهی استرس را تجربه میکنند اما شخصیت سالم به ما کمک می کند تا با چالشها مواجه شویم و به حرکت رو به جلو ادامه دهیم.برای فرد مبتلا به اختلالات شخصیت ، ویژگیهای زندگی روزمره که بیشتر مردم به راحتی از آنها عبور میکنند میتواند چالشبرانگیز باشد.
شخصیت یک فرد، چیزی است که تعیین میکند او چگونه جهان اطراف خود را درک کند. شخصیت مجموعهای از ویژگی ها و خصوصیات است که باعث میشود افراد به شیوۀ خاصی فکر، احساس و رفتار کنند.ساخت ژنتیک و عوامل بیولوژیکی و محیطی در شکلگیری شخصیت فرد نقش دارند.
شخصیت ریشه در عوامل ژنتیک، بیولوژیکی و محیطی دارد و همان چیزی است که ما را به اشخاص منحصر بهفرد تبدیل میکند. وقتی فردی اختلال شخصیتی دارد، برای او پاسخ دادن به تغییرات و تقاضاهای زندگی و تشکیل و حفظ روابط با دیگران سخت تر می شود.این تجارب میتوانند به رنج زیاد، انزوای اجتماعی و افزایش خطر افسردگی و سایر مسائل مرتبط با سلامت روان منجر شوند.ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM-5) فهرستی از اختلالات شخصیتی را به عنوان موقعیت(بیماری)های قابل تشخیص برای افرادی که لازم است به دنبال درمان بروند ارائه میکند.DSM-5 اختلالات شخصیت را به سه خوشۀ گسترده تحت عنوان خوشۀ A، B و C گروه بندی میکند.
بر طبق بهداشت روان آمریکا (MHA)[1] این اختلالات شامل رفتار هایی هستند که به نظر دیگران غیر معمول و عجیب می آیند.
این طبقه شامل اختلالات زیر است:
این اختلالات رفتارهایی را نشان می دهند که هیجانی، نمایشی یا نا متعادل هستند.
نمونه ها شامل اختلالات زیراند:
اضطراب و ترس زیر بنای رفتارهایی هستند که در گروه C ظاهر می شوند.
این اختلالات شامل موارد زیر هستند:
برای دریافت تشخیص یک اختلال شخصیت فرد باید معیارهای مشخصی را برآورده کند.MHA اختلال شخصیت را به عنوان الگویی عمیقاً نهادینه شده و غیرقابل انعطاف از برقراری ارتباط، ادراک و تفکر توصیف می کند که برای ایجاد رنج یا اختلال در عملکرد به اندازۀ کافی جدی هستند.این اختلالات احتمالاً از ترکیب ژنتیک و عوامل محیطی پدید می آیند.
شخص مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید به دشواری می تواند به دیگران اعتماد کند. این افراد ممکن است حتی وقتی که هیچ شواهدی وجود ندارد، فکر کنند که دیگران به آنها دروغ میگویند یا آنها را کنترل میکنند.
فرد مبتلا ممکن است موارد زیر را تجربه کند:
ناتوانی در اعتماد به دیگران میتواند حفظ روابط با اطرافیان را برای شخص دشوار سازد.حدود ۲ تا ۴ درصد از جمعیت عمومی ممکن است دارای این اختلال باشند.
شخص مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است در ارتباط با یک حیوان خانگی احساس بسیار راحت تری داشته باشد تا با یک انسان دیگر.فرد مبتلا به این اختلال اغلب وقتی که مجبور است با دیگران در ارتباط باشد احساس ناراحتی می کند.این اختلال کمتر از یک درصد جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد .دیگران ممکن است این شخص را به عنوان فردی گوشه گیر، منزوی، سرد یا تکرو ببینند.
این شخص به موارد زیر گرایش خواهد داشت:
این فرد احتمالا به جای افراد با حیوانات و اشیا دلبستگی ایجاد می کند. اختلال شخصیت اسکیزوئید در برخی از ویژگی ها با اسکیزوفرنی اشتراک دارد اما این دو اختلال یکی نیستند. سایکوز و توهمات از اجزای اختلال شخصیت نیستند.افراد با این اختلال شخصیت ممکن است بستگانی با اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یا اختلال اسکیزوفرنی داشته باشند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال احتمالا روابط صمیمی کمی بیرون از خانواده داشته باشند. این به این دلیل است که آنها در ادراک این موضوع که چگونه روابط رشد پیدا میکنند و همچنین چگونه رفتارهای آنها بر دیگران اثر می گذارند دچار مشکلاند. آنها همچنین فهمیدن دیگران یا اعتماد کردن به آنها را مشکل می دانند.
برای تشخیص، فرد ۵ مورد یا بیشتر از رفتار های زیر را تجربه میکند یا نشان میدهد:
فرد با این اختلال در معرض خطر بالایی از بروز اسکیزوفرنی در آینده قرار دارد.
فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی بدون توجه به درست یا غلط، یا بدون تفکر دربارۀ پیامد اعمال خود بر دیگران رفتار می کند.
این موضوع می تواند به موارد زیر منجر شود:
طبق یافتههای محققانی که مطالعه ای را در سال ۲۰۱۶ منتشر کردند حدود ۱ تا ۳ درصد جمعیت عمومی اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند، اما تقریباً ۴۰ تا ۷۰ درصد مردم در زندان ها مبتلا به آن هستند.ابتلا به اختلال سلوک پیش از ۱۵ سالگی به طور قابل توجهی خطر ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی را افزایش می دهد. این وضعیت مردان را نسبت به زنان با احتمال بیشتری درگیر میکند.محققان ویژگیهای ژنتیکی خاصی را در ۵۴۳ شرکتکننده بررسی کردند. آنها به ویژگیهای ژنتیکی مشابهی در افراد دارای این اختلال همچون سطوح پایین مادۀ خاکستری در ناحیۀ پیشانی رسیدند. ژنتیک و عوامل بیولوژیکی و محیطی احتمالاً همگی در این وضعیت نقش دارند.
شخص دارای اختلال شخصیت مرزی در کنترل هیجانات خود دچار مشکل است.
این افراد احتمالا موارد زیر را تجربه میکنند:
این احساسات شدید میتوانند از چندین ساعت تا دوره های طولانی تری مثلاً چندین روز طول بکشند. آنها میتوانند به دشواری هایی در روابط و دیگر چالش ها در زندگی روزمره منجر شوند.
بر طبق موسسۀ ملی بهداشت روانNIMH این وضعیت می تواند موارد زیر را در پی داشته باشد:
فرد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی احساس نیاز میکند که دیگران به او توجه کنند و اطمینان دهند که او فردی مهمی است. این میتواند بر شیوهای که فرد فکر و عمل میکند اثر بگذارد.نوشتۀ محققان در سال ۲۰۱۵ از اختلال شخصیت نمایشی به عنوان “یکی از طبقات تشخیصی مبهم” در سلامت روان نام برده است .این افراد ممکن است نیاز به دوست داشته شدن احساس کنند و همچنین احتمالاً حس می کنند که به تنهایی برای مقابله با زندگی روزمره به اندازه کافی قوی نیستند.
این وضعیت ممکن است به رفتارهایی منجر شود که این چنین به نظر برسند:
این فرد ممکن است در محیط های اجتماعی و سایر موقعیت ها عملکرد خوبی داشته باشد اما همچنین احتمالا سطوح بالایی از استرس را تجربه می کند، که این می تواند به افسردگی و اضطراب منجر شود. خصوصیات اختلال شخصیت نمایشی میتواند با ویژگی های اختلال شخصیت خودشیفته مشابه باشد و یا همپوشانی داشته باشد.
اختلال شخصیت خودشیفته به صورت احساسی از اهمیت و قدرت خود جلوه میکند اما احتمالاً احساساتی از عزت نفس پایین و ضعف را نیز در بردارد.
فرد دارای این وضعیت ممکن است ویژگیهای شخصیتی زیر را نشان دهد:
آنها همچنین ممکن است در معرض خطر بالایی از موارد زیر باشند:
این ویژگی ها می توانند نگهداری روابط سالم و داشتن عملکرد در زندگی روزمره را با مشکل مواجه سازند.
اختلالات شخصیت اجتنابی میتواند شکل دادن دوستی ها را سخت کند.افراد دارای این اختلال عمدتاً به دلیل ترس از طرد شدن و احساس اینکه به اندازه کافی خوب نیستند از موقعیت های اجتماعی و روابط بین فردی نزدیک دوری میجویند.
این افراد ممکن است:
آنها احتمالاً به طور افراطی خجالتی و از نظر اجتماعی بازدارنده و کمرو به نظر میرسند.فرد مبتلا به اختلالات شخصیت اجتنابی شاید تمایل به برقراری روابط نزدیک با دیگران داشته باشد اما اعتماد به نفس و توانایی لازم برای شکل دهی روابط را ندارد. این افراد احتمالاً در معرض خطر بالای مصرف مواد، اختلال خوردن یا افسردگی قرار دارند. همچنین آنها ممکن است دربارۀ خودکشی فکر و یا تلاش کنند.
فرد در این وضعیت ویژگی های احتمالی زیر را تجربه میکند:
دیگران احتمالا رفتار فرد را اینگونه ادراک می کنند:
این افراد اغلب فاقد اعتماد به خود و توانایی های خود هستند. برای آنها دشوار است که مستقلاً پروژهای را به انجام برسانند یا بدون کمک دیگران تصمیمی بگیرند. همچنین مسئولیت پذیری برای این افراد سخت است.یک مطالعه که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد نتیجه گرفت که افراد با اختلال شخصیت وابسته نسبت به سوءاستفاده از جانب دیگران از جمله سوء رفتارهای خانگی آسیب پذیر هستند، که این راه را برای بروز عوارض بعدی مانند افسردگی و اضطراب هموار سازد.
شخص مبتلا به این اختلال پذیرش اینکه چیزی عالی نباشد را دشوار می داند. اختلال شخصیت وسواسی جبری مشابه اختلال وسواسی جبری نیست . با این حال افراد ممکن است هر دو را تجربه کنند و محققان می گویند به نظر می رسد یک ارتباط بین این دو وضعیت وجود داشته باشد.نگرانی بیش از حد مرتبط با کمال گرایی و سخت کوشی، غالب زندگی فرد مبتلا به OCPD را تشکیل می دهند. فرد ممکن است این ایده آل هایش را حتی به ضرر روابط شخصیِ نزدیک در اولویت قرار دهد.
بر طبق موسسۀ جهانی OCD شخص مبتلا به OCPD احتمالاً:
دیگران ممکن است این فرد را به صورت مذهبینما، لجباز، گریزان از همکاری و خودرأی ادراک کنند.بر طبق موسسۀ جهانی OCD یک تفاوت بین OCD و OCPD این است که OCD با کارهای روزانه مرتبط است در حالی که OCPD به ویژه بر دنبال کردن دستورالعمل انجام کارها تمرکز دارد.به علاوه OCD میتواند با شیوهای که فرد در زندگی روزمره عمل میکند تداخل داشته باشد، در صورتی که OCPD میتواند کارایی حرفه ای فرد را ارتقاء بخشد و در عین حال احتمالاً در زندگی خارج از کار فرد اختلال ایجاد کند.
اختلالات شخصیت اغلب در تعدادی از ویژگی ها مشترک هستند و تمایز قائل شدن بین آنها می تواند چالشانگیز باشد اما DSM5 معیار هایی را برای یک تشخیص مناسب فراهم آورده است.به دنبال تشخیص، درمان می تواند به افراد با انواع مختلف اختلالات شخصیت کمک کند.اغلب خود فرد احساس نمیکند که چیزی در رفتارش غلط است اما این افراد احتمالاً به دلیل تجربۀ انزوای اجتماعی و ترس در جستجوی کمک برمیآیند.از آنجا که افسردگی، اضطراب و دیگر موضوعات سلامت روان می توانند به دنبال زندگی با یک اختلال شخصیت بروز پیدا کنند، جستجوی زودهنگام کمک اهمیت دارد.
پزشک ممکن است دارو تجویز کند و روان درمانی یا مشاوره را پیشنهاد دهد. مشاورۀ فردی، گروهی و خانوادگی می توانند کمک کننده باشند. یکی از انواع مشاوره درمان شناختی رفتاری (CBT) است. CBT به فرد کمک میکند تا رفتار خود را به روش جدیدی ببیند و راه های جایگزینی را برای واکنش دهی در موقعیت ها بیاموزد.با گذشت زمان این موضوع میتواند عملکرد زندگی روزمره و حفظ روابط سالم با دیگران را آسانتر سازد.
منبع : سها کلینیک