ویرگول
ورودثبت نام
پارمیس صادقی
پارمیس صادقی
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

یه لحظه صبر کن ...

فقط برای یه لحظه دلم میخواد زندگی وایسه از دوییدن از فرار کردن خسته شدم برای یه بار هم که شده دلم میخواد یه متن رو دوبار نخونم و بفرستم ... میخوام زودتر از ایستگاه اتوبوس پیاده شم بدو ام تا اون پارکی که همیشه از دور میبینمش و با حسرت میگم دفعه بعد دانشگاه رو میپیچونم و بالاخره میرم ... دلم میخواد مسیرایی رو برم که تا حالا ندیدم از مسیرای تکراری هر روز که انگار هیچ معرفتی ندارن حالم به هم میخوره از استادی که به زور صفر رد کردن باید سر کلاسش بشینیم از حال همه مون سر اون کلاس از سکوتمون حالم به هم میخوره ... انگار برای همه عادیه این شکلی زندگی کردن ... اگه برام عادی شه چی؟ آرزوی اون بچه ی دبیرستانی که بودم چی؟ ... دلم میخواد با صدای داغونم برم تو خیابون و آواز بخونم بدون مجوز گرفتن از هزار جا یه فیلم بزارم سر کلاس که با دوستام ببینیم ... دلم میخواد یه روز با حس امنیت از خونه برم بیرون نه از ترس اینکه کسی مزاحمم شه ها از ترس اینکه یکی بخواد " امنیتم رو فراهم" کنه ... دلم میخواد یه بار دیگه اسم خدا رو بشنوم بدون اینکه یادم بیفته با اسمش چه کارهایی کردن ... دلم میخواد فقط یه لحظه ی کوفتی وایسیم ببینیم اصلا چرا اینجاییم و کجا میخوایم بریم ... بعضی اوقات حس میکنم یه سری آدمو پیدا میکنیم و میدوییم دنبالشون بدون اینکه بدونیم اصلا اونا کجا دارن میرن و آیا واقعا من هم همین راه رو میخوام برم ... ؟! همین میشه که دانشگاه ها میشه فرودگاه و همون جایی که نه تو میدونی کجاست نه من میشه مجمع المفسدین ... حالا فاز برندارت که من و تو خوبیم ها ما هم تو اون فضای سم باشیم شاید صد مرتبه از همونایی که (نه تو میدونی کی هستن نه من بدتر شیم) ...

خلاصه که آقاااا زندگی واقعااا همینه (و از متن منم درهم برهم تره) so هر ایستگاهی دلتون خواست پیاده شید و معرفت مسیر رو دریابید هر موقع هم دلتون گرفت و رد دادید پاشید بیاید عموما غر بزنید و بدونید که تنها نیستید ...


زندگی عادیآزادىفرارزندگی
https://t.me/simrapioo کانال تلگرام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید