نیلوفر هنرکار
نیلوفر هنرکار
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

غم، چیزی همیشگی است.

جیل بیالوسکی شاعر، نویسنده‌ی داستان و ناداستان که یک کتاب مهم به اسم «تاریخ خودکشی» داره، چیزی برای نیویورک تایمز نوشت که نظرم رو جلب کرد. تیترش این بود که «غم، چیزی همیشگی است».

توضیح میده که خواهرش 21 ساله بود که 16 آوریل 1990 خودکشی کرد. سه دهه گذشته اما هفته‌ای نمی‌گذره که بهش فکر نکنه. براش هنوز مثل آخرین روزی که دیده بودش، زنده‌ست. هنوز اون رو 21 ساله می‌بینه و این غم هرگز کنار نمیره که اگه می‌تونست کمک بگیره بابت مشکلاتش، شاید هنوز زنده بود. با روانشناسان زیادی صحبت کردم که می‌گفتند نوعی خاص از غم وجود داره که چیزی بیمارگونه‌ست. اخیرا چیزی مشابه به DSM5 اضافه کردن: سوگ ناتمام.

غم رو چیزی ابدی می‌دونم. به شکل‌های مختلف و شدت‌های مختلف هر بار برمی‌گرده و هیچوقت برای همیشه نمیره. سال‌های بعد از خودکشی، درگیر اختلال استرسی پس از حادثه شده بودم اما بیشتر برای شناخت خودکشی وقت گذاشتم و متوجه شدم نباید خودم رو بابت اینکه نتونستم دخالت کنم، ملامت کنم. با این حال، اندوه به عضوی جدایی‌ناپذیر از ذهن و بدنم تبدیل شده.

چنین غمی اینطوریه که وقتی به یک جشن عروسی میری -که اخیراً رفتم- به این فکر می‌کنم که خواهرم ساقدوشم تو عروسی خودم بود و اتفاقات مهم بعدی زندگیم رو از دست داد و همینطور در مورد خودش چیز زیادی رو تجربه نکرد. همینطور ممکنه موقع تماشای فیلم، شخصیتی رو ببینم و اون رو به یادم بیاره. یا اینکه آرزو می‌کنم که بود و توله‌سگ جدیدم رو می‌دید.


برای افرادی که غمشون مربوط به خودکشی یکی از عزیزانشون میشه، با غمی پیچیده طرف هستیم. حس فقدان، غم و تنهایی که در این مورد خاص به سمت احساس گناه، طردشدگی، خجالت و عصبانیت میره که همه نشان از تروما دارن. بازمانده‌های خودکشی، از این جهت هم تحت فشار قرار می‌گیرن که اطرافیان سعی می‌کنن تا جای ممکن در مورد ماجرا باهاشون صحبت نکنن و این باعث درد بیشتری میشه.

همینطور توضیح میده که در کار با پزشکی که تخصص ویژه‌ای در زمینه خودکشی داشت، یاد گرفت که نقشه‌ای از مسیر و دلایل خودکشی خواهرش بسازه؛ با مرور تکه‌های پازل تونست به این راحتی برسه که گناهی از این بابت نداشت و کاری ازش بر نمیومد و این کمی از فشار ماجرا کم کرد. هرچند هنوز احساسی بی‌منطق گاهی سراغش میاد که می‌تونستی کار بیشتری انجام بدی. صحبت رو اینطور تموم می‌کنه که باید ننگِ خودکشی رو برداریم، اینکه افرادی که از فقدان عزیز خودشون رنج می‌برن رو تنها نذاریم که غم و خجالت رو به هم ببافن. به جای قضاوت این افراد، باید درک کنیم که کنار اومدن با غم برای بعضی افراد طولانی‌تر از ما ممکنه باشه.

خودکشیسوگروان‌درمانی اگزیستانسیالروان‌درمانی پویشیPTSD
روانشناس و روان‌درمانگر پویشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید