
آنقدر سرگرم زندگی بودم و غرق در خودم بودم که فراموش کرده بودم اینجا هم باید باشم.
مادامی که اینگونه روزهایم را میگذرانم خوشحالترین هستم. برای هر کس زندگی معنایی دارد. برای هر کس خوشحالی در چیزهایی تعریف میشود. نباید در مقام مقایسه درآییم و ملاکهایمان را با هم قیاس کنیم. اینکار غلط است. مهم معنای زندگی است. اگر معنا را یافتهای، اگر خوشحال و راضی هستی راهت را درست انتخاب کردهای...
دیگر چه اهمیتی دارد که دیگران چه میگویند یا به چه فکر میکنند. خودت، مهم خودت هستی.
اما اگر ناراضی و ملول هستی نترس از تغییر، قول میدهم همه چیز بهتر خواهد شد. شک نکن و فقط پیش برو...
امروزم را بسیار دوست داشتم.
یک تمرین خوب، یک روز پر از مطالعه و خواندن، برنامهریزی برای طول هفته، گپ با دوست دلخواهم، رعایت رژیم و استراحت کافی...
همه چیز خوب است. فردا از صبح تا شب کلاس دارم و یاد دوران دبیرستانم میافتم که برای حضور در کلاس همیشه خوشحال بودم. حالا هم همین هستم و بسیار خوشحالم که میتوانم مشغول تحصیل باشم.
آخرهای کتاب دختر پرتقالی هستم. بامداد خمار را در ۱۳ سالگی خوانده بودم ولی هیچ از آن بخاطر ندارم. حالا کتابش را میشنوم و همزمان سریالش را میبینم. سووشون را باید تمام کنم دلم نمیآید از بس زیبا و قشنگ است. مدار صفر درجه را امروز شروع کردیم.
چقدر چیز دارم برای خواندن و همین هم خوشحالم میکند.
۱۵ آذر ۴۰۴
پست ۱۷۶