سبا بابائی
سبا بابائی
خواندن ۱ دقیقه·۱ روز پیش

۱_۷۵

خوب بالأخره روز موعود فرا رسید.

صبح ساعت ۵.۳۰ بیدار شدم و خیلی سرحال بودم. آماده شدم دیدم انقد تاریکه نمیشه برم بیرون... پس نشستم و کمی زبان خوندم تا هوا روشن شد.

صبحانه
صبحانه

رفتم باشگاه و واقعا تمرین سختی داشتم. همونجور له و لورده موقع برگشتن خرید کردم و اومدم خونه.

وعده بعد از تمرین
وعده بعد از تمرین

انقد خسته بودم که نا نداشتم چیزی بخورم. یکم استراحت کردم و یه ده دقیقه‌ای هم بیهوش شدم. قسمت ۶ از فصل دوم سیلو رو دیدم. ناهار درست کردم. پادکست شنیدم. دوش گرفتم و لباسامو شستم.

ناهار
ناهار

با ساحل کتاب خوندم. میان‌وعده عصرمو خوردم.

میان‌وعده
میان‌وعده

رفتم سر وقت کتابی که برای چالش در نظر گرفتم. کتاب خوندم باز زبان تمرین کردم. شام درست کردم.

شام
شام

آخر هم فیلم مهمان مامان رو از تی‌وی دیدم. مسواک زدم. روتین پوستیمو انجام دادم و اومدم تو جام.

و اولین روز با موفقیت تیک خورد. ✅️



یه جوری تمرین و همین یه ریزه کارا ازم انرژی گرفت که هنوزم خستگیش تو تنمه. ولی رضایت ذهنیم خوشحالم می‌کنه.

میزان کالری دریافتیم هم ۱۳۴۶ شد.

شروع همیشه جذابت داره.




زبان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید