نگین
نگین
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

اگر تیلیاردر بشم! (که نمیشم?)

از خواب بلند شدم و دستامو کش دادم.

امرووووز اولین روز پولدار بودن منههههه?

وجدان: پاشو یه دستی به سر و صورتت بکش با ابهت و صلابت برو بیرون?

من: من که چهرم نچرال یه ابهت خاصی داره?

وجدان: اهم. یه نگا به آینه بنداز

اصلا من اول ابهت بودم بعد دست و پا درآوردم
اصلا من اول ابهت بودم بعد دست و پا درآوردم


خلاصه!

تصمیم دارم به عنوان اولین روز پولدار بیدن برم کورس ماشین راه بندازم!

وجدان: تو چپ و راستتو از هم تشخیص نمیدی مشنگ میخوای کورس ماشین راه بندازی؟ ?

من: به نکته ظریفی اشاره کردی. خب. میرم خیابون گردی با راننده شخصی?

وجدان: منم میبری؟

من: نه دیگه تو و گلدی میمونین ظرف میشورین. #انتقام?


"20 دقیقه بعد"

راننده: کجا برم خانم؟

من: خانم؟ من؟ هه؟

راننده: ن پ اصغر کچل... اهم. بله با شما بودم خانم

من: هه هه داره خوشم میاد کم کم. می‌بریم یه جایی که خرگوش میفروشه؟ ?

راننده: مردم پولدار میشن میرن ویلا می‌خرن تو میری خرگوش فروشی؟ /:

من: خب. من همیشه یه خرگوش خاکستری میخواستم. از اون پف پفیا.

راننده: خرگوش با 100 تومنم حل و فصل میشدا /:

من: قفس نداشتم براش حالام حرف نزن راه بیوفت دهه!!

خرگوش مورد نظر?
خرگوش مورد نظر?


راننده: خب اینم خریدیم آرزو به دل از دنیا نری دیگه چیکار میخوای بکنی?

من: برو قربون دستت 200 تا بستنی لیوانی بگیر بذار توی یه سبد پر یخ?

راننده:یا قمر بنی هاشم عقده بستنی خوردن هم داری نکنه؟

من: ? تابستونه بریم بین مردم پخش کنیم یه توشه ای چیزی داشته باشیم اون دنیا

راننده: باوش وانیل میگیرم...


"10 دقیقه بعد"

پیرزنی در خیابان دیده میشود:

من: ننجون بیا بستنی

پیرزن: شوکولاتی نداری ننه؟

من: نه دیگه شرمنده

پیرزن: مرده شور خودتو بستنیتو ببرن

من: کرونا فشار آورده مردم عصبی شدن/:

"دانه آخر بستنی را به یکی قالب کرده و روی زمین ولو می‌شود"


راننده: بستنیا تموم شد حال چه کنیم?

من: بریم وسط پارک برای مردم آهنگ بذاریم روحیشون شاد شه؟☺️??

راننده: چی میگی بابا دردسر داره.

اولا آهنگ غیر مجاز بذاری میندازنت تو گونی. دوما مجاز بذاری مردم میریزن سرت کچلت میکنن این زمونه همه تتل گوش میدن! سوما. فیلم زیاد میبینی فرزندم مردم با هیچی به جز پول و فحش دادن شاد نمیشن.

من: منطقی بود! با بقیه پولم چیکار کنم... میشه برگردم به همون نگین که توی جیبش شپش بندری میزد!؟

راننده: الحق که سس ماست داشت. فردا عین گاومیش پشیمون میشیاااااا

من: مهم نیست در لحظه زندگی کن حتی به غلط

راننده: باشه... برو یه چَک بزن تو گوشت از خواب میپری

من: خداحافظ ای رویای شیرین /:


(زارت به گوش خود می‌کوبد)



مسابقه دست اندازحال خوبتو با من تقسیم کن
برای آزادی... 35.699738,51.338060
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید