حوصله ام سر رفته بود، تصمیم گرفتم چرخی در اینترنت بزنم و ناگهان با این صفحه مواجه شدم :
بین فقیر اما خوشحال و ثروتمند اما ناراحت کدام را انتخاب میکنید؟
اولش گفتم خب معلوم است دیگر انتخاب من...
مکثی کردم. واقعا معلوم است انتخاب من چیست؟
سعی کردم بیشتر فکر کنم.
ممکن است من اگر پولدار باشم بتوانم یک جوری با ناراحتی هایم کنار بیایم و یا شاید برای خودم دلخوشی هایی بخرم، اما مگر شادی خریدنی است؟ مگر خوشبختی در پول خلاصه میشود؟
برای بررسی گزینه بعد از این جمله شروع کردم :
اگر فقیر باشی چگونه میتوانی خوشحال باشی؟ مگر همیشه دغدغه ای برایت نیست که امشب برای شام چی بخوریم؟ امشب از سرما زنده میمانیم یا نه؟ و...
با وجود چنین دغدغه هایی چگونه میتوان خوشحال بود؟
اصلا خوشحالی چه معنایی دارد؟ به قول دوستم ناراحتی وجود ندارد. ناراحتی همان عدم خوشحالیست.
خب با این حساب چه چیزی را معیار خوشحالی در نظر بگیریم؟
اصلا بین این دو گزینه کدام معقول تر است؟ فقیر و خوشحال یا پولدار و غمگین؟
بعد از کلی فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن و مغز درد، انتخاب این را به عهده زندگی گذاشتم و گوشی را خاموش کردم تا به سراغ باقی بدبختی هایم بروم.
به راستی به نظر شما فقیر اما خوشحال بهتر است یا پولدار اما ناراحت؟!
الا.