سارا محمدی
سارا محمدی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

مرز بین "لطف" و "وظیفه"

حیوانات چگونه لطف و وظیفه را از هم، تشخیص میدهند؟
حیوانات چگونه لطف و وظیفه را از هم، تشخیص میدهند؟


مرز بین "لطف" و "وظیفه" را چگونه میتوان مشخص کرد؟


آیا لطف و وظیفه در چشم هر کس، ارتباطی با ویژگی های شخصیتی او، نظیر فروتنی یا خود بزرگ بینی دارد؟


(چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است) میتواند تمثیلی نشاندهنده وظیفه و لطف باشد؟


وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده‌دست مباش تا ملامت شده، حسرت زده بر جای مانی». (اسراء: ۲۹)

و اما

۱-لطف/وظیفه ای که ما در قبال دیگران داریم:

هرکدام از ما، اصولی آشکار و پنهان برای زیستن داریم.
حتی زیستنی بظاهر بدون اصول، هم بر نوعی اصل متکی است که برخی افراد با تعهد به آن زندگی میکنند.
لذا هر کس با توجه به اصول خویش، برای خود مشخص می کند که اعمال او در قبال سایرین،لطف بوده اند یا وظیفه.
خیلی از تعارض های بین دو نفر هم از اینجا نشات میگیرد، که یکی از آن دو معتقد است که اقدامات دیگری نه تنها لطف نبوده بلکه هرچه کرده جزو وظایفش بوده است، در حالیکه آن دیگری، کرده هایش را چیزی جز لطف نمیشمارد و اینجاست که همسفرش در چشم وی، فردی ناشُکر و قدرنشناس شناخته خواهد شد.
برای خیلی از مفاهیم، تفسیرهای عامی وجود دارند که لطف و وظیفه را در آن ساختارها، تعریف کرده اند.
بطور مثال اندر وظایف همسایگی که فقط پرداخت شارژ است و در غیر آن مورد، چهاردیواری اختیاری! توصیفی بغایت کامل از نحوه برخوردها خواهد بود.

اما هرچه بیشتر در بطن هر کدام از موارد عمیق شویم، تصمیم گیری برای مرز گذاری بین لطف و وظیفه دشوارتر میگردد.

شاید اگر بطور خلاصه بخواهیم عوامل مداخله گر در تصمیم گیری اشخاص که بنوعی در شفاف سازی مرز بین لطف و وظیفه موثر هستند را مشخص کنیم، میتوانیم این موارد را در نظر بگیریم:

۱-موضوع یا سوژه( بعضی سوژه ها پتانسیل بیشتری دارند نظیر حمایت برای رشد و ترقی)
۲-زمان وقوع رخداد(اجرای وظیفه یا لطف) و مدت ادامه داشتن آن
۳-موقعیت هر کدام از طرفین از نظر اجتماعی،اقتصادی، فرهنگی، روحی، فیزیکی و ... در زمان رخداد.
۴-آگاهی و شناخت داشتن از ناگفته های هرکدام از طرفین به منزله دستیابی به نقطه تعادل درونی افراد از دیدگاه خودشان، همراه با درک سود و زیان و شوکت و ذلت تعریف شده در وجودشان و آشنایی با ندای منتقد درونی هر یک از طرفین درگیر فرآیند
۵-آگاهی از میزان تغییر پذیری و تاثیرپذیری افراد و شدت و روند آن در برابر عوامل تاثیرگذار

جدا از این توصیفات، اینکه اقدامی انجام شود، بسته به کیفیت انجام کار و طرز برخورد افراد با هم، احساس و خاطره ای را در ذهن فرد مفعول شکل میدهد. لذا گاه خُلق نیکو در کنار وظیفه شناسی و تعهد، میتواند به منزله "کوک چهارم" باشد و گاه هم بالعکس.

http://www.mihanbod.ir

حال اگر دوباره نگاهی به معنای لطف و وظیفه بیندازیم.

شما چه میبینید؟
شما چه میبینید؟


"حضور" بالای فاعل حین انجام کار سبب میشود عطر و طعمی بیاد ماندنی در خاطر فرد مفعول بجا ماند که چیزی فراتر از لطف و وظیفه قلمداد خواهد گشت.

اما در تعبیری دیگر ، چنانچه بپذیریم که هر چه داریم و نداریم و هرچه هست و نیست، همه اوست...
با این اوصاف :
همه چیز، "الطاف الهی" است و در این بستر، ما چگونه میتوانیم "وظیفه" را تعریف نماییم؟!
در بازار نسیه، از نقد گفتن!

و اما سپاسگزاری که با "حضوری" بالا انجام شود میتواند دروازه ای باشد برای تبدیل وظایف به لطف.

خرسندی، رضایت و آرامشی که در سایه حضور بالا، ایجاد میشود، طراوتی را به لحظات میبخشد که فارغ از تکرارهاست. در پی آن، وظایف سیرتی را در کنار صورت خود بازخواهند یافت.

با همه این حرف و حدیثها، شما چگونه تفسیری دارید؟
مرز لطف و وظیفه در قبال دیگران، برای شما، کجاها پررنگ تر است؟و کجاها غیر قابل تشخیص؟ و چرا؟

۲-لطف/وظیفه ای که ما در قبال خود داریم:

اینکه هر کدام از ما، چه شناخت یا چه برداشتی از خودمان داریم (در حالیکه هردو موضوع با تصاویری که دیگران از ما برای خودمان تعریف کرده اند، در ارتباطند) در تفکر و اعمال مان با عناوینی نظیر لطف و وظیفه مشهود خواهد بود.

احترام و اهمیت و محبتی که هرکدام از ما برای خود قائل است همان ریشه ای است که برگها و شاخه هایش، رفتارهای ما در برابر دیگران است که به بار نشسته...

شاید با بیانی دیگر "اصالت داشتن" را بتوان به ریشه دار بودن نسبت داد.چرا که زیباترین گیاهان هم بدون ریشه های در خاک، دیر یا زود پژمرده شده و فرو میریزند.

از ریشه ها تا ساقه ها و برگها?
از ریشه ها تا ساقه ها و برگها?



شما چگونه به خودتان توجه میکنید؟

توجهی از سر لطف یا از سر اجبار و وظیفه؟

سرشار از حضور یا برای رفع تکلیف؟


حمایتی آمیخته به عشق و وظیفه
حمایتی آمیخته به عشق و وظیفه


به قلم :

سارا محمدی

لطفوظیفهاصالتفروتنی
کوچ بهبود عملکرد فردی و سازمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید