بخشش به معنای این است که وقتی به یاد اون موضوع میافتید هیچ حسی بهش ندارید. نه مثبت و نه منفی. گاهی فکر میکنیم که برای بخشیدن باید فراموش کرد؛ یعنی خطایی که دیگران مرتکب شدن رو فراموش کنیم مثل اینکه انگار اتفاقی نیفتاده.
به اصطلاح نه خانی امد و نه خانی رفت.
معنی بخشیدن. اصلاً این نیست. چون این روش امکان پذیر نیست. تمام خاطراتی که مثبت یا منفی هستن در ذهن ما ثبت میشن؛ و ما نمیتونیم دادهها و برنامههای ذهنمون رو حذف کنیم. ما فقط میتونیم پاک کنیم.
حذف کردن یعنی از بین بردن به طوری که دیگه اثری از اون نباشه. مثل جارو کردن و برداشتن آشغال از خانه
پاکسازی یعنی تمیز کردن؛ مثلا ما فرش رو میشوییم و فرش تمیز میشه. فرش هست اما اثری از آلودگیها نیست. در مورد حذف کردن یعنی کلاً فرش نباشه.
در مورد برنامههای ذهن هم همینه. ما میتونیم برنامهها و آلودگیها رو پاکسازی کنیم؛ اما هیچوقت نمیتونیم حذف کنیم.
بخشش هم به همین صورت هست. ما با بخشیدن رفتار یا گفتار دیگران رو در درون خودمون پاک میکنیم تا نسبت بهشون خنثی و بیتفاوت باشیم. به گونهای که با یادآوری اون خاطره هیچ احساسی در ما فعال نشه.
بخشش دیگران
قبل از اینکه بخواهیم کسی رو ببخشیم باید به این فکر کنیم که چرا باید این کار رو انجام بدیم؟با بخشش چه چیزی رو به دست میاریم و چه چیزی رو از دست میدیم؟
وقتی کسی رو نمیبخشیم در واقع خودمون رو تنبیه میکنیم. تنبیه میکنیم که نتونیم روزهای خوشی رو داشته باشیم. خودمون رو محدود و اسیر میکنیم.
وقتی شخصی با حرف یا رفتاری ما رو آزار میده مثل این هست که به ما ضربهای زده. ما اون زخم رو مداوا نمیکنیم تا همیشه به یاد داشته باشیم که روزی شخصی با حرف یا رفتاری با ما چه کرده.
و زمانی که میبخشیم در واقع خودمون رو مداوا میکنیم تا درمان بشیم و بتونیم از زندگیمون لذت ببریم.
نکتۀ مهم
به ظاهر بخشیدن به این صورت که هر وقت یادش میافتیم بگیم عیب نداره من که بخشیدم ولی اونم اشتباه کرد حالا عیب نداره دنیا گرده ولی من که بخشیدمش ولی مطمئنم چوبش رو میخوره. خدایا همه رو ببخش. منم ببخش. اونم ببخش چون من بخشیدمش ولی نمیجوام دیگه ببینمش و اصلاً جلوی من در موردش حرف نزنید ولی بخشیدمش.
این نوع بخشش که شاید همۀ ما تجربه کرده باشیم اصلاً به درد نمیخواه و بدتر از اینه که ما به صراحت بگیم نبخشیدم و نمیبخشم.
بارها در تمام پادکستها و مقالات و دورهها گفته شده که دیگران وجود ندارن و در دنیای ما فقط یک نفر هست و اون هم ما هستیم.
ما هر تصویر و تصوری راجع به خودمون داشته باشیم باعث میشه تا اون رو در جهان بیرون تجربه کنیم. اگه کسی به ما توهین میکنه یا صدمهای میزنه به خاطر این هست ما هم به خودمون صدمه میزنیم و نادیده میگیریم.
تمام کارهایی که در طول روز انجام میدید رو بررسی کنید یعنی یک روز که از صبح بلند میشید تا شب قبل از خواب رو بنویسید. به خاطر اینکه مینویسید کارهای متفاوت انجام ندید. خودتون باشید چون قراره که به خودمون کمک کنیم. هیچ کس نمیتونه به ما کمک کنه اگه ما با خودمون رو راست نباشیم.
وقتی از خواب بیدار میشید آیا به خودتون میرسید؟
موهاتون رو شانه میزنید یا به فکر انجام کارهای دیگران هستید؟
منظور این نیست که مثلا اگه مادر هستید ابتدا به وضع ظاهرتون برسید و بعد به دانش آموزتون توجه کنید و کارهاش رو انجام بدید چون ممکنه که دیر به مدرسه برسه.
ولی میتونید کمی زودتر بیدار بشید تا به تمام کارهاتون برسید.
چه رفتاری با خودتون دارید؟ در مورد غذا خوردن، میوه خوردن و هر چیزی چقدر به خودتون اهمیت میدید. اگه قرار بود که یک روز از شما فیلمبرداری بشه و کارهایی که میکنید رو به دیگران نشون بدن باز هم همون کارهایی رو میکردید که همیشه انجام میدید.
البته که وقتی کسی ما رو نمیبینه ما راحتتر هستیم اما منظور من نوع احترام و ارزشی هست که ما برای خودمون میزاریم. وقت و زمانی که برای خودمون صرف میکنیم.
گاهی به بعضی از دوستان میگم که دورهها رو نت برداری کنید. میگن ما وقت نداریم. حتی یک ربع نمیتونن برای خودشون وقت بزارن که قسمتی از یک فایل صوتی رو گوش بدن.
وقتی که به این فرمت با خودمون رفتار میکنیم نمیتونیم توقع داشته باشیم که دیگران به ما اهمیت بدن و توهین و تحقیر نکنن.
بخشش یعنی حرکت کن و پیش برو. هر چقدر پذیرش ما بیشتر بشه بهتر میتونیم ببخشیم. بخشش در درون ما اتفاق میافته. هر کسی که در زندگی ما هست یا میخواد به ما درسی بده یا از ما درسی بگیره. باید ببینیم که اون رفتاری که کرده یا حرفی که زده چه احساسی رو در ما به وجود اورده. اون احساس چه پیامی برای ما داره.
در بیشتر موارد درسی که باید بگیریم این هست که ما ارزشمند هستیم. ما از درون پر شدیم و هیچ چیزی نمیتونه از بیرون به ما ضربه بزنه و ما فرو بریم. اگه به خاطر هر چیزی بهم میریزیم به خاطر اینه که درونمون تهی هست.
وقتی که مسئولیت تمام اتفاقات زندگیمون رو بپذیریم دیگه کسی رو مقصر نمیدونیم. خودمون رو هم مقصر نمیدونیم فقط مسئول میدونیم و مثل یک رئیس که به رفتار کارمندهاش نظارت داره، ما هم نظاره گر تمام برنامهها و احساسات و دادههای ذهنمون هستیم. اگه مشکلی به وجود بیاد پاکسازی میکنیم تا مشکل برطرف بشه.
همۀ ما از یک روح هستیم. روح خداوند؛ بنابراین اعضای یک پیکر هستیم.
بنی ادم اعضای یک پیکرندکه در افرینش ز یک گوهرندسعدی
وقتی که همۀ ما یکی هستیم در واقع بخششِ دیگران یعنی بخشیدنِ خودمون و بخشیدنِ خودمون یعنی بخششِ دیگران.
برای این کار تصور کنید که اون شخصی که شما رو آزار داده بخشی از وجود شماست. مثل جنین در شکم مادر. بعد به اون عضوی که تصورش کردید 4 جملۀ هواپونوپونو رو بگید و تکرار کنید.
انقدر بگید تا به پذیرش برسید به این نقطه که مهم نیست. چرا؟
چون تونستم از این آسیب درس بگیرم و رشد کنم. تونستم بفهمم که کجای شخصیتم مشکل داره و کار کنم.
فرض کنید که در خیابان راه میرید و کسی بهتون میگه که پشت لباستون پاره هست. آیا ناراحت میشید و دلتون میشکنه. اگه هم ناراحت بشید به خاطر پارگی لباستون هست نه حرفی که شنیدید. حتی اگه اون حرف رو با لحن بدی گفته باشه.
وقتی کسی کاری انجام میده یا حرفی میزنه که ما بهم میریزیم یعنی یه جایی از درون ما اشکال داره؛ که باید درست بشه. به جای اینکه از دیگران ناراحت بشیم در خودمون جستجو کنیم که
چرا ناراحت شدم؟
چرا بهم برخورد؟
و به دنبال راه چاره باشیم.
باعث میشه تا همیشه زخم در وجودمون تازه بمونه. خیلی اوقات کسانی که ما رو ناراحت کردن دیگه تو زندگی ما نیستن یا وجودشون کمرنگ شده؛ اما اون حرفی که زدن یا رفتاری که انجام دادن باعث شده تا زخم روح ما تازه بمونه. وقتی که نبخشیم کمکم به کینه تبدیل میشه و این امکان وجود داره که اگه در شرایط مشابه قرار بگیریم رفتار تندتری خواهیم داشت. در نتیجه سلامت روان ما زیر سؤال میره.
ما انسانیم و روابط اجتماعی از ما جدا نیست. اگه میخواهیم روابط درست و سالمی داشته باشیم باید درونمون رو درمان کنیم. سلامت باشیم تا بتونیم رابطۀ سالم رو تجربه کنیم.
بخشش اصولی و درست باعث شفا و سلامت درون ما میشه. وقتی که درگیر چیزی نباشیم یعنی رها باشیم میتونیم اوج بگیریم و تا هر جایی که میخواهیم پرواز کنیم. هر چقدر بالاتر بریم زاویۀ دیدمون بیشتر میشه و قدرت ناظر بودن ما هم گسترش پیدا میکنه. در نتیجه بهتر میتونیم واکنش نشون بدیم چون به تمام جنبههای اتفاقات زندگیمون اشراف داریم.
مهمترین و موثرترین کار مسئولیت پذیری 100 در صد هست. دوره رایگان مسئولیت پذیری صد در صد رو میتونید از همین سایت تهیه کنید.
با کسی که شما رو ناراحت کرده صحبت کنید. گاهی اوقات رفتارها و یا حرفهایی که ما رو ناراحت میکنه به خاطر سوءتفاهم هست. من از یک خانواده با یک فرهنگ خاص هستم و شما هم همینطور و همین موضوع باعث میشه تا خیلی از رفتارها باعث ناراحتی بشه. چون ممکنه که اون رفتاری که باعث ناراحتی شما شده. از نظر من و فرهنگی که در اون رشد کردم بد نباشه؛ بنابراین گفتگو کردن و طرح مسئله خیلی کمک میکنه.
به خودتون فرصت بدید و سریع قضاوت یا تصمیم نگیرید.
چند روزی که از مسئله و اتفاق ناراحت کننده بگذره. به یک آرامش نسبی میرسیم و بهتر میتونیم رفتارها و گفتگوها رو تجزیه و تحلیل کنیم.
عبارت بخشش دیگران، مثل یک مسکن هست که ما رو اروم کنه. در واقع ما باید خودمون رو ببخشیم. در واقع ما این کار رو بیش از هر چیز برای خودمون انجام میدیم. تا در قلب و ذهنمون احساس بهتری داشته باشیم.