ما همواره در زندگی با دیگران در ارتباط هستیم. هر ارتباطی با دیگران داشته باشیم اعم از فیزیکی، کلامی، عاطفی، فکری و... باعث میشه تا این تارها بین ما و اون شخص به وجود بیاد. در نتیجه تارهای اتری زیادی بین ما و دیگران وجود داره. تبادل انرژی به وسیلۀ این تارها انجام میشه و با قطع کردن این تارها میتونیم انرژی خودمون رو حفظ کنیم یعنی نه انرژی به کسی بدیم و نه از کسی بگیریم.
نمونۀ بارز این مسئله زمانی هست که با شخصی صحبت میکنید. اون شخص از مشکلات و مسائلش میگه و شما فقط گوش میکنید اما بعد از یک مدتی شما خسته و کمرمق میشید و اون شخص بانشاط میشه.
در اینجا تبادل انرژی انجام شده و انرژیها از طریق تارهای اتری یا انرژیکی رد و بدل شده در نتیجه انرژی شما به اون شخص انتقال پیدا کرده و انرژی ایشون هم به شما و حس و حالتون تغییر کرده.
نکتۀ مهم
ما هیچوقت انرژی منفی نداریم. انرژیها کم و زیاد هستند. مثلاً سطح ارتعاش انرژی احساس ترس و ناراحتی کم هست و سطح ارتعاش انرژی احساس امید و شادی زیاد هست. در نتیجه وقتی این دور حس باهم تبادل میشن باعث میشه یک نفر بیرمق و شخص دیگه سرحال و خوشحال بشه.
تارهای اتری یا طنابهای اتری یا انرژیکی مانند لولههایی به چاکراهای ما متصل میشن و انرژی از این طریق تبادل پیدا میکنه.
به همین دلیل گاهی فقط با فکر کردن به یک شخص انرژی خواری انجام میشه. هر وقت که شخصی از زندگیتون رفته یا دوستش ندارید و حس بدی بهش دارید علاوه بر اینکه پاکسازی رو انجام میدید قطع تارهای اتری یا قطع لینک هم لازم هست.
به طور کلی سعی کنید هر روز این کار رو انجام بدید تا اگه اتصال لینکی هست قطع بشه.
باعث میشه تا فقط تبادل انرژی انجام نشه. قطع تارهای انرژیکی اصلاً به معنی قطع ارتباط ما به دیگران نیست بنابراین بدون هیچ ترسی این کار رو انجام بدید.
این تصور که اگه این کار رو انجام بدم ممکنه طلاق بگیریم یا بین من و عزیزانم فاصله بیفته به هیچ وجه درست نیست. با قطع تارهای اتری فقط جلوی انرژی خواری گرفته میشه و هر کس در فرکانس و ارتعاش درست خودش قرار داره.
وقتی که یک رابطه تموم شده و دیگه هیچ جیزی بین شما نیست اما دوست دارید برگردید و رابطه رو شروع کنید. دلتون میخواد که یک فرصت دیگه بهش بدید اون هم بدون اینکه شخص مقابل کاری برای جبران کرده باشه.
خصوصاً اگه در اون رابطه حالتون خوب نبوده و هیچ نفعی نمیبردید.
در مورد یک موضوعی که تمام شده مدام اون خاطره رو یادآوری میکنید و در خودتون جنگ دارید. نمیتونید فکر نکنید و درگیر اون اتفاق هستید. ممکنه اون مسئله برای چند ماه یا چند سال گذشته باشه اما ذهنتون همچنان درگیر هست.
زمانی که اتصال انرژیکی بین ما و یک شخصی وجود داره مدام بهش فکر میکنیم. مثلاً الآن چیکار میکنه؟ کجاست؟ با کی هست؟ یا عکسهای پروفایلش رو چک میکنیم که ببینیم میتونیم متوجه بشیم که در چه حال و هوایی هست؟
حوصله انجام دادن کاری رو نداریم. به زور در جمعی حاضر میشیم. نمیتونیم درست و اصولی با کسی ارتباط بگیریم. ذهنیت خوبی نسبت به دیگران نداریم. تنهایی رو ترجیح میدیم در صورتی که در گذشته بیشتر در جمع بودیم و به راحتی ارتباط میگرفتیم.
این موضوع با مورد قبلی فرق داره.
در مورد دوم ما دائماً با افرادی که در گذشته برامون مشکلی به وجود آوردن در حال جنگ و نزاع هستیم یعنی اتفاقی که منفی بوده. ولی در این مورد ما گذشته رو بازنگری میکنیم یعنی از جهات دیگه بهش نگاه میکنیم و بررسی میکنیم. ممکنه اون خاطره خوشایند باشه و ما مدام از جهات مختلف اون رو برای خودمون بازپخش کنیم. به این فکر میکنیم که اگه این اتفاق میافتاد بهتر بود یا کاش این حرف رو میزدم و...
فکر میکنیم که دیگران در مورد ما حرف میزنند و ما رو قضاوت میکنند. در صورتی که دیگران یک سرماخوردگی سادۀ خودشون رو مهمتر از تمام زندگی ما میدونن. گاهی دیگران اصلاً به ما فکر نمیکنن ولی ما توهم میزنیم که حتماً در مورد ما حرفی میزنند و زندگی ما رو زیر ذرهبین قرار میدن.
اتفاقی در گذشته افتاده و به خیر و خوشی تموم شده اما ما فکر میکنیم که اگه اتفاق بدی رخ میداد چی؟ یا مثلاً کاری رو در حق کسی انجام دادیم و مشکلی به وجود اومده. مدام اون اتفاق رو در ذهنمون مرور میکنیم و ناراحت و شرمنده میشیم. در نتیجه خودمون رو بارها مجازات میکنیم.
به فرض اگه کار خطایی انجام داده باشیم میتونیم خودمون رو ببخشیم یا در نهایت یکبار مجازات کافیه. دلیلی نداره هر بار با یادآوری اون خاطره خودمون رو مجازات کنیم و عذاب بدیم.
مدام در حال نقشه کشی برای انتقام از شخص موردنظر هستیم یا فکر میکنیم که یک اتفاقی رخ میده و اون شخص به مجازات میرسه و میفهمه که نباید با ما اون رفتار رو میکرد. گاهی فکر میکنیم که اتفاقی میافته و اون شخص نادم و پشیمان برمیگرده و ما دیگه باهاش کاری نداریم و به این ترتیب انتقاممون رو میگیریم و مواردی از این دست.
تمام این حالات یعنی ما به وسیلۀ تارهای اتری به گذشته متصل هستیم و حتماً باید اتصال انرژیکیمون رو قطع کنیم.
با شنیدنِ هر حرف احساسی بغض میکنیم و دلیلش رو نمیدونیم. هر صحنۀ شاد و غمگین ما اشکمون رو جاری میکنه و نمیدونیم چرا؟
احساس افسردگی داریم و دلمون میخواد به هر بهانهای فقط گریه کنیم.
تمام این موارد و موارد دیگه یعنی بین ما و اون شخص اتصال انرژیکی هست و حتماً باید قطع بشه.
بهتر هست که مراقبه کنید و در مراقبه تجسم کنید. اگه موقعیت این رو ندارید که مراقبه کنید یک مکان آرام رو پیدا کنید که کسی نباشه و باهاتون هم صحبت نکنن. تلفنتون رو در حالت سکوت بگذارید و هر کاری که ارتباط شما رو با دیگران قطع میکنه.
چشمانتون رو ببندید چند نفس عمیق بکشید. دم از بینی و بازدم از دهان. 7 مرتبه این کار رو انجام بدید و بعد تمرکز کنید. طنابهایی که بهتون متصل هستند رو تجسم کنید. هر طنابی که بین شما و شخص موردنظر وصل هست. رنگ طناب، جنس طناب و سایر مشخصات بستگی به تجسم شما داره و متر و معیار خاصی نداره.
رها باشید و سخت نگیرید. هر چیزی که میبیند رو فقط دقت کنید. سعی نکنید به زور چیزی رو ببینید. اگه مراقبه کنید خیلی بهتر میتونید ارتباط بگیرید.
یک چاقو یا قیچی با رنگ طلایی یا بنفش خوشرنگ رو تجسم کنید که در دست دارید. چاقو و قیچی که تجسم کردید میتونه هر چیزی رو برش بده حتی فلز و اهن رو قطع میکنه.
با چاقو یا قیچی که تجسم کردی تمام طنابهای اتری رو قطع کنید. همزمان بگید من تمام تارهای اتری که بین من و ... هست رو قطع کردم و دیگه هیچ وابستگی از هیچ نوعی به ... ندارم.
بعد تصور کنید که در نور طلایی یا بنفش هستید. این نور تمام وجود شما رو در برگرفته و از شما محافظت میکنه.
بعد چند بار نفس عمیق بکشید و چشمانتون رو باز کنید.
میتونید از سابلیمنالهای مطمئن هم استفاده کنید. بهتر هست که بدون سابلیمینال تمرین کنید تا اگه نیاز به قطع کردن تارهای اتری دارید در هر زمان و مکانی بتونید انجام بدید.
قدرت در سادگی هست؛ بنابراین ساده بودن این روش باعث نشه که اهمیت ندید و انجام ندید.
سعی کنید که هر روز یکبار انجام بدید.
بعد از این کار سعی کنید حتماً حداقل یک لیوان آب بنوشید.