ستاره امیرحسنی
ستاره امیرحسنی
خواندن ۸ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چرا حسادت می‌کنیم؟


از کودکی شنیدیم که حسود هرگز نیاسود. حسودی خوب نیست. نباید حسود باشیم و... مدام این جملات رو شنیدیم.

از عواقب این صفت و خصوصیت، داستان‌ها و حکایات زیادی می‌دونیم. سؤالی که مطرح می‌شه اینه که چرا با اینکه می‌دونیم حسادت خوب نیست باز حسودی می‌کنیم؟

ریشۀ حسادت احساس ناامنی هست. ناامنی از ترس میاد؛ یعنی هر وقت که ما بابت چیزی بترسیم و احساس ناامنی کنیم حسادت می‌کنیم.

گفتیم که کار ذهن ترساندن ماست چون با این کار بقای ما رو تضمین می‌کنه.

وقتی که ما مدام در ذهنمون هستیم و دائماً گفتگوی ذهنی داریم به هر چیزی که مورد تائید ذهن هست اهمیت می‌دیم. کار اصلی ذهن ترس و اضطراب یعنی ناامنی هست؛ بنابراین ما حسادت می‌کنیم.

این موضوع رو به‌درستی باز می‌کنیم تا یک‌بار برای همیشه پرونده رو ببندیم.

چه وقت‌هایی ما حسادت می‌کنیم؟

هر گاه که ما چیزی نداریم و دیگری داره یا از ما بیشتر داره. مهم نیست که چیزی که ما نداریم و دیگری داره مثبت یا منفی. فقط چون ما نداریم و دیگری داره برای حسادت کردن کفایت می‌کنه.

ممکنه بیماری باشه. ما به بیماری هم حسادت می‌کنیم.

مثلاً می‌گیم طرف مقابل بیماره و مرکز توجه شده. ولی ما که مریض بودیم کسی محل نمی‌داد.

آدم‌هایی رو می‌شناسم که دعا می‌کردن که مریض بشن تا بهشون توجه بشه؛ یعنی از اینکه به بقیه توجه می‌شد حسادت داشتن و چون چیزی برای عرضه نداشتن به بیماری پناه می‌بردن و بیمار هم می‌شدن و اون توجه مورد نظر رو دریافت می‌کردن.

چرا این اتفاق میافته؟

چون ما اعتقاد و باور داریم که خوب نیستیم. دیگران از ما بهتر هستن. مرغ همسایه غازه دقیقاً به خاطر همین نوع نگاه هست.

وقتی مطمئن بشیم که خوب نیستیم چیزهایی که داریم به چشممون نمیاد و روی کمبودهامون توجه می‌کنیم. وقتی می‌گن که حسادت مثل آتش هست و همه چیز رو نابود می‌کنه به این خاطر هست که شخص حسود به داشته‌هاش فکر نمی‌کنه بلکه تمرکزش رو نداشته هاش هست و کم‌کم نداشته‌های بیشتری رو تجربه می‌کنه.

این موضوع فقط در مورد مال و ثروت نیست بلکه همۀ جوانب زندگی رو شامل می‌شه. سلامتی، علم و آگاهی، روابط خوب و...

شاید اشخاصی رو بشناسید که از نظر علمی مدارک بالایی دارن اما قدرت بیان و انتقال ندارن چون خودشون رو قبول ندارن بنابراین نمی‌تونن انچیزی که بلد هستن رو ارائه بدن. به این فکر می‌کنن که من که چیزی بلد نیستم و در نهایت چیزی هم نمی‌تونن انتقال بدن.

برای از بین رفتن حسادت چند راهکار موثر وجود داره.

مثلاً وقتی همکارمون با رئیس صحبت خصوصی می‌کنه حسادت می‌کنیم چون این برنامه در ذهن ما وجود داره که حتماً به خاطر اینکه از من بهتره باعث می‌شه تا من اخراج بشم یا ترفیع می‌گیره و حقوقش خیلی بیشتر از من می‌شه. در صورتی که شاید صحبت خصوصی‌شون در مورد گرفتن مرخصی یا مشکلات دیگه باشه.

اما با این فکر ما این ارتعاش رو به جهان هستی می‌دیم که من لایق نیستم و احتمال داره که اخراجم کنن. اتفاقی که میافته اینه که چند وقت بعد یا اخراج می‌شیم یا خودمون از اون کار بیرون میاییم.

عیسی میسح می‌گه از کلام تو بر تو حکم می‌شه.

کلام که ما استفاده می‌کنیم فقط تلفظ چند کلمه یا جمله نیست. در پس اون کلمات انرژی و احساس وجود داره. در دورۀ رایگان شکرگزاری یاد گرفتیم که فضای احساسی و فضای فکری ما باعث ایجاد فضای ارتعاشی ما می‌شه؛ یعنی حرفی که می‌زنیم به خاطر اینه که یک فکری کردیم و اون صحبت رو با یک احساسی بیان می‌کنیم مثلاً می‌گیم خدا شانس بده. این جمله رو با احساس حسرت و حسادت بیان می‌کنیم. در نتیجه ارتعاش ما می‌ره پایین چون خودمون رو لایق نمی‌دونیم.

جهان هستی نگاه می‌کنه که ما احساس لیاقت رو در خودمون نداریم چون با حسرت و حسادت حرف زدیم یعنی خودمون رو پایین‌تر از چیزی که می‌خواهیم دیدیم. به همین دلیل تائید می‌کنه که ما شانس نداشته باشیم.

کلمۀ شانس یک مثال بود تا موضوع رو به‌درستی متوجه بشیم. شانسی وجود نداره و همه چیز طبق قوانین جهان هستی کار می‌کنه.

در مورد هر چیزی که نگرانید و احساس حسرت یا حسادت دارید صحبت کنید.

کلام معجزه می‌کنه. خیلی از سو تفاهم‌ها رو برطرف می‌کنه. البته به هر کسی نمی‌شه موضوع رو گفت. مثلاً ما نمی‌تونیم به همکارمون بگیم که به رئیس چی گفتید؟

این موارد که به ما ربطی نداره رو باید پاک‌سازی کنیم و با کارکردن روی عزت نفس و ایمانمون مطمئن باشیم که هر اتفاقی رخ بده حتماً به نفع و صلاح ماست.

ولی می‌تونیم از یک شخص سوم که مورد اعتماد هست و در این زمینه هم مهارت و آگاهی داریم کمک بگیریم تا سو تفاهم برطرف بشه. این کار در کنار تقویت عزت نفس جواب می‌ده. اگه عزت نفس ما پایین باشه تمام افراد دنیا هم دلیل بیارن چون ما از درون تهی هستیم مجاب نمی‌شیم.

نکتۀ مهم

ما از پس پرده خبر نداریم. نمی‌دونیم کسی که به موفقیت رسیده و باعث شده تا ما حسرت و حسادت رو تجربه کنیم چه کارهایی کرده تا تونسته به این موفقیت برسه. تلاش فیزیکی و باورهای درست اون رو ندیدیم و اطلاعی نداریم. چیزی که ما می‌بینیم فقط یک لباس آماده ست. در صورتی که این لباس قبلاً پارچه بوده. قیچی خورده. کوک زده شده. زیر چرخ رفته. اتو خورده و در نهایت تبدیل به یک لباس زیبا شده. ما از مراحل خبر نداریم و فقط آنچه که در دقیقۀ نود هست رو می‌بینیم.

زاویه دیدمون رو تغییر بدیم و از بالاتر نگاه کنیم تا بتونیم کل مسیر رو ببینیم. البته هیچوقت نمی‌تونیم قضاوت کنیم چون اگه از همه چیز هم خبر داشته باشیم از ذهن اون شخص و باورهایی که داره اطلاعی نداریم.

معجزۀ شکرگزاری

تشکر از خودمون و خداوند بابت هر چیزی که داریم.

با این کار روی داشته هامون متمرکز می‌شیم و احساسمون عالی می‌شه و در نهایت ارتعاشمون بالا می‌ره و به چیزهای بهتر دست پیدا می‌کنیم.

تشکر و سپاسگزاری هم احساس حسادت رو کاهش دهد و هم استرس رو از بین می‌بره.

در زندگی ما خیلی چیزها نداریم؛ اما خیلی چیزها رو هم داریم. بابت چیزهایی که داریم شکرگزاری کنیم. وقتی که به دنبال این باشیم که بابت داشته هامون سپاسگزاری کنیم. ذهن به دنبال این موضوعات می‌گرده که دیگه چی داریم که می‌تونیم شکرگزاری کنیم و کم‌کم متوجۀ داشته‌های بیشترمون می‌شیم.

وقتی که این احساس رو تجربه کردی کمی صبر کنید.

خودآگاهی

خودآگاهی یا خودکاوی یعنی به درون خودتون برید و بگید چرا حسودی کردم و چرا حسرت کشیدم. من که هیچوقت جای این آدم نبودم و نمی‌دونم زندگیش چجوری بوده. چرا از چیزی که خبر ندارم ناراحت شدم.

چه برنامه‌ای در من هست که حسودی می‌کنم یا حسرت می‌کشم؟

به احساستون آگاه می‌شید. وقتی آگاه شدید یعنی از ناخودآگاهتون به خودآگاهتون اومده. با این کار از قدرتش کم می‌شه اما از بین نمی‌ره.

مرحلۀ بعد

به خودمون بگیم که همۀ ما اعضای یک پیکر هستیم. اگه من جای اون بودم دوست داشتم چه فکری در موردم بشه؟

مسلماً هیچ فکری

به این ترتیب به بی ‌فکری یا هیچ می‌رسیم؛ یعنی بی تفاوت می‌شیم و رها می‌کنیم.

خیلی باید تمرین کنیم تا به این مرحله برسیم. پیشنهاد می‌کنم دورۀ رهاسازی و توکل رو بارها و بارها گوش بدید تا جزئی از وجودتون بشه. مثل دست و پا بخشی از شما بشه تا همیشه و هر جا به صورت خودکار کار کنه.

کار کردن روی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی خیلی مهم و در خنثی شدن احساسات منفی مثل حسرت و حسادت خیلی کاربردی هست.

وقتی عزت نفس داریم نه برای کسی دلسوزی می‌کنیم نه حسادت می‌کنیم. چون ارتعاش ما بالاتر هست و طبق قوانین جهان هستی دنیای ما تشکیل شده از هر چیزی که هم ارتعاش و هم مدار ماست.

در جهان هر چیز، چیزی جذب کردگرم، گرمی رو کشید و سرد، سردمولانا

ارزش خود رو بشناسید

عزت نفس یا حس خود ارزشمندی. این موضوع که ما به خودی خود باارزشیم و برای ارزشمند شدنمون وابسته به کسی یا چیزی نیستم خیلی مهم هست؛ اما زمانی که این باور در ما نهادینه نشده نمی‌تونیم خودمون رو گول بزنیم. لازمه که روی باورهامون کار کنیم مدام برای خودمون مثال بزنیم.

مثلاً کارهایی که باعث می‌شه تا حس ارزشمندی داشته باشیم رو مدام به خودمون یادآوری کنیم.

جملات تأکیدی مثبت رو زیاد تکرار کنیم

به جای اینکه به دیگران عشق بدیم تا ما رو دوست داشته باشن به خودمون محبت کنیم تا از درون اشباع بشیم و بازتابش رو در رفتار دیگران ببینیم

حرف‌ها و ویژگی‌های مثبتی که دیگران به ما می‌گن رو یادداشت کنیم و به خودمون یادآوری کنیم.

این کار باعث می‌شه تا وقتی که به دیگری حسادت مکنیم یا حسرت می‌کشیم یادمون بیاد که ما هم مورد توجۀ عدۀ دیگه هستیم.

این جهان نسبی هست و هر چیزی به نسبت چیز دیگه تعریف می‌شه. نه کسی کامل هست و نه کسی از بقیه پایین‌تر یا بالاتر. همۀ افراد در چیزهای از بقیه بالاتر و در مواردی هم پایین‌تر هستند.

در پایان

کلید تمام درهای آگاهی عزت نفس هست. اگه می‌خواهیم که به اون درجه از آگاهی و رشد برسیم که بتونیم بدون دغدغه زندگی کنیم و ارتعاشمون بالا باشه که به تمام چیزهای خوب و مثبت برسیم فقط یک راه وجود داره و اون هم عزت نفس هست.

حسادتحسودیخودشناسیاحساس حقارت و خودکم‌بینی
نویسنده، ویراستار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید