امروز هفتم دیماه ۱۴۰۲ و این پست شماره ۱۰۰ من در ویرگول هست . 😍😌خوشحالم، چون روزی که نوشتن در ویرگول رو با احتیاط شروع کردم ،اصلا فکرشم نمیکردم که شماره پستهای من به عدد ۱۰۰ برسه ، نه اینکه قبل از ویرگولی شدن ، چیزی ننوشته باشم ، نوشته بودم اما برای اونایی که می شناختم و اونا هم منو می شناختن، اما شروع نوشتن در ویرگول برای من همراه بود با یه حس غریبه بودن و یه کم خجالت کشیدن از مخاطبی که هیچ تصوری ازش ندارم ، اونم از من هیچی نمیدونه.....
یادمه عنوان اولین پستم( که البته بعد از مدتی حذفش کردم ) این بود ، (برشی از دنیای سوفی برای تویی که فلسفه نمی خوانی)، اون موقع کتاب دنیای سوفی رو تازه تموم کرده بودم و چون برخلاف تصوری که از متون فلسفی داشتم کتاب خیلی جذابی بود و تا انتها با اشتیاق خونده بودمش ، دوست داشتم به دیگران هم توصیه کنم اما به هرکی از دور و بری هام کتاب رو پیشنهاد میدادم نظر خوبی نسبت به موضوع کتاب نداشتن و این بود که تصمیم گرفتم کتاب رو در ویرگول معرفی کنم ، بعد از انتشار اولین پست ، احساس کسی رو داشتم که زنگ در خونه ای رو زده و فرار کرده رفته پشت دیواری قایم شده دزدکی نگاه میکنه ببینه کی درو باز میکنه هی آمار مطالعه رو چک میکردم ......
یواش یواش دل و جراتم بیشتر شد و به خودم اجازه دادم زیر بعضی پستها کامنت بذارم و بتدریج با بعضی پیشکوستهای ویرگولی آشنا شدم ، بعد از مدتی به اهمیت نوشتن در ویرگول از جهتی دیگه پی بردم ، اینکه وقتی می نویسی، برای خاطر دل خودت یا برای خاطر دل دیگران ، چیزی که مهمه اینه که کلمات احساسات،خاطرات و عکس هات یه جایی هستن که در گذر زمان به ارزش اونها افزوده میشه چون .بخشی از روح نویسنده و خواننده همراه پستها تا ابد خواهد بود .بقول زنده یاد مشیری
در زمینی که ضمیر من و توست
هر سخن، هر رفتار،
دانههایی ست که میافشانیم
برگ و باری ست که میرویانیم
حالا بریم سراغ صد دانه یاقوت (شما تصور کنید این قسمت از متن صرفا بخاطر عدد ۱۰۰ به قسمت بالایی متن مرتبط هست )
مولانا میگه: «گر اناری میخری خندان بخر/ تا دهد خنده ز دانهی او خبر».
حتی انار هم خندان هم ، ممکنه از ۱۰۰ تا دونه اش چند تایی ترش باشه یا اصلا همه دونه هاش ترش باشه و به مذاق کسی خوش نیاد ، اون ترش ها رو نمی شه که دور انداخت بلکه یه دم نوش درجه یک اصیل ایرانی رو باهاش درست میکنیم به این روش👇
(مواد لازم برای دم نوش انار )
*انار دونه شده در صورت کوچک بودن به ازای هر نفر یک عدد، در صورت بزرگ بودن به ازای هردونفر یک عدد
*یک عدد قوری متناسب با حجم دونه های انار
*آب جوش ، به ازای هر عدد انار یک لیوان
*طعم دهنده ، دارچین یا هل یا زنجبیل ،از هر کدوم که در منزل دارین
*شیرین کننده بستگی به بودجه تون از شکر ،نبات یا عسل می تونید استفاده کنید
طرز تهیه :
ابتدا دونه های انار رو در قوری بریزید ،آب جوش رو روی اونها بریزید یه تیکه دارچین یا یک عدد هل یا تکه کوچکی از زنجبیل به اون اضافه کنید و به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه روی کتری یا سماور بذارین دم بکشه یا اگه قوری تون فلزی هست چند دقیقه با در باز بذارین روی حرارت مستقیم بجوشه، بعد بریزین توی یه استکان کمر باریک و با شیرینی دلخواهتون اونو شیرین کنید طوری که ملس باشه بعد نوش جون کنید .
خواص این دم نوش اینقدر زیاده که نگو و نپرس.
یه کم از انار بیشتر بدونیم:
شواهد باستانشناسی حاکی از وجود نقش انار بر روی سفالینه های هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد است. انار از مقدس ترین درختان است که جایگاه والای خود را تا امروز در میان ایرانیان حفظ کرده است. پُردانگی انار، نمایندۀ برکت و باروری و نمادی از آناهیتا، ایزد بانوی برکت و باروری است. سرخی رنگ انار و بخش بالای میوۀ انار با پرچمهای زرد و نارنجی به خورشید می ماند و در ارتباط با مهر – میترا بوده است.
انار در باور اساطیری و هنر ایران از پیش از تاریخ، مقامی والا و رسالتی رمزی و نمادین داشته است. نقش انار بر آثار هنری، حکایت از معانی عمیق زندگی از جمله، بیمرگی، فراوانی و برکت، باروری و حاصلخیزی دارد.
مسلمانان درخت انار، گل و میوۀ آن را مقدس میدانند، زیرا به وجود این درخت در باغهای عدن اشاره شده است. اما میوه ها و درختان دیگری چون انگور، انجیر، گلابی، سیب و زیتون نیز در باغهای بهشت نام برده شده، حال اینکه چرا میوه و گل انار در نقوش هنری و در شعر و ادبیات ایرانی جایگاهی ویژه و پُر تکرار دارد، طبق شواهد و مدارک موجود تاریخی و تصویری، به ایران باستان باز میگردد که تداوم آن را در دوران اسلامی شاهد هستیم.
انار به دليل رنگ سبز تند برگ هايش و نيز به علت رنگ و شکل غنچه و گلش، که شبيه آتش دان است، در فرهنگ ايران هميشه تقديس مي شده است. رويين تن شدن اسفنديار، با انار مرتبط است. در زردشت نامه چنين آمده است: زردشت پيامبر چهار ماده ي متبرک به چهار تن داد تا هر يک را از موهبت خاصي برخوردار کند. شراب را به گشتاسب، که چشمانش را به روي جهان ديگر و مينو مي گشود، بوي ( گل ) را به جاماسب، که او را از دانايي و روشن بيني بهره مند مي کرد، جام شير را به پشوتن، که او را راز زندگي جاوداني بخشد، و انار را به اسفنديار، که او را رويين تن کند.