خمول·۱ ماه پیشپاییزِ من 🍂توی دنیایی که شب خوابیدی ، صبح که بلند میشی ، میبینی یه حکومت تموم شده دیگری شروع شده ، به پاییز بیندیشیم که براش فرقی نمیکنه اسد در دمش…
خمول·۱ ماه پیشلونانا ،روایت یک سفر برای یافتن خودسفر اصلی از ورود کاپیتان 👆 به کلاس شروع میشه لونانا، روایت یه سفره . سفری به ارتفاعات بوتان برای تدریس در آخرین روستای محصور میان کوهها .…
خمول·۱ ماه پیشفقط چند دقیقه( یلدا )اثر هادی حیدریهنوز ماه آبان تموم نشده ، طبق معمول هر سال، مسئول بخش اعلام کرد ، برنامه درخواستی آذر ماه رو بنویسید ، و همه مون( کلا ۴ ن…
خمول·۱ ماه پیشکرج ،خرمالو ،۱۴۰۳از روزی که به دنیا اومدم و منو توی قنداق پیچیدن میونه خوبی با خرمالو نداشتم و توی تمام عمرم یه دونه خرمالو با لذت نخوردم ، نه اینکه بدم…
خمول·۲ ماه پیشپیمانِ کِی بانوکی بانو بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب مشغول رسیدگی به امور منزل شد . ابتدا بچه ها را برای رفتن به مدرسه همراهی و بدرقه کرد و بعد ا…
خمول·۲ ماه پیشمعرفی کوتاه ۷ فیلم و یک انیمیشندله دزدان فروشگاه در ساحل دریا ( دزدان فروشگاه ) روایتی از خانواده ای فقیر ساکن حاشیه شهر ،یه مرد یه زن ،یه دختر جوان ، یه پسر نوجوان ، یه…
خمولدرسفرنامهها·۲ ماه پیشسفرنامه استان گلستانوقت شلوغ مترو ، چمدون به دست و کوله پشتی روی شونه و جای سوزن انداختن نباشه، شبیه گوجه ای که قراره به رب تبدیل بشه له و لورده از ایستگاه…
خمول·۲ ماه پیشپیمان و پیمانهچیزی به نیمه شب نمونده بود و ( پیمانه ) قبل از خواب برای آخرین بار فهرست کارهایی که باید طی ۶ ماه آینده توسط پدرومادر و تنها دوست صمیمیش …
خمول·۲ ماه پیشعاشق چند نفر دیگه هستی ؟ ۶۴۱ نفرترازوی آسمانی ماه مهر اون روز صبح زایشگاه خیلی شلوغ بود و تعداد مادران بیش از تعداد تختها بود، دو تخت اکسترا هم توی راهرو بود ،دو مادر و…
خمولدرسفرنامهها·۳ ماه پیشاین شهرو مثل کف دستم می شناسم.مهاراد مال وقتی ساکن یه شهر جدید میشی ، مثل اینه که به یه مهمونی بزرگ دعوت شدی ، اگه خیلی خوش شانس باشی و توی مهمونی یکی دو نفر آشنا…