خمول
خمول
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

بیایید تا نور را منتشر کنیم ، بیاد آنولین

میخواستم متنی بیاد آنولین به سفر رفته بنویسم اما میدونستم فعلا  باید منتظر بمونم تا وقت نوشتن برسه .آشنایی کوتاه مدت و رد و بدل کردن چند کامنت کوتاه تمام سهم من از وجود نازنینی بنام آنولین بود. اما از اونجایی که معتقدم هیچ کس بطور اتفاقی به زندگی ما وارد یا خارج نمیشه و بودن یا نبودنش برای ما پیامی داره صبر کردم تا ماحصل این چند صباح وصل و هجر رو دریابم .

اولین نشانه : سهم من از قرائت قرآن برای اهدا به روح پاک آنولین جز ۶ از قرآن بود که عمده اش سوره ( مائده ) است . بعد از نماز مغرب و عشا سعی کردم تا با حضوری بیشتر از همیشه و بیاد آنولین سهم خودم رو قرائت کنم ،

خوب ، اسم سوره که اشاره به سفره گسترده حضرت عیسی (ع) برای حواریون داره و جابجا در این سوره مخاطبین خداوند از اقوام یهود ، نصاراهستن و اشاره هایی به تورات و انجیل شده ، اما این همه ماجرا نیست، آیه ای در سوره مائده هست که:

(یحبهم و یحبونهم)

آیه ۵۴ سوره مائده

یادم اومد این عبارت رو همون روز صبح توی کتابی که داشتم میخوندم دیده بودم ،

(یحبهم و یحبونهم )

* مردمی را که خدا دوستشان بدارد و آنها خدارا دوستش بدارند .

سراغ کتاب رفتم ، چهار گزارش از تذکره الاولیا عطار نوشته بابک احمدی، ص ۴۵ ،

✍سمنون محب، نام خود را از آن یافت که گفت

محبت اصل و قاعده راه خداست و احوال و مقامات همه با نسبت محبت بازی اند )

و همان جا از رابعه عدویه نقل شده :

(محبت از ازل درآمد و به ابد گذر کرد و در هژده هزار عالم کسی را نیافت که یک شربت از وی درکشد ،به آخر ، به حق رسید و از او این عبارت ماند .،یحبهم و یحبونهم)

نخستین عارفان واژه (عشق ) را بکار نمی برده اند ،شاید از عشق زمینی و جسمانی که بار این واژه بود هراس داشتند ، آنها از( محبت ) یاد میکردند .

چنین مینماید که نخستین کس( رابعه) بود که از محبت گفت و واژه (حب ) را بکار برد .

از سر اتفاق نیست که نخست زنی از عشق الهی، عشق به خلق و عشق خلق به حق  دم میزند ، چون زن به اقتضای طبیعت عاطفی اش بهتر از مرد میتواند دریابد که برای دریافت جمال حق و نیل بدان اگر هیچ راه هست ، راه عشق است .

حارث محاسبی گوید(محبت میل بود به همگی ،به چیزی ،پس آن را ایثار کردن است بر خویشتن به تن و جان و مال و موافقت کردن در نهان و آشکار ، پس بدانستن که از تو همه تقصیر است )

و جنید از همه کوتاهتر و تاثیر گذارتر میگوید :

(محبت امانت خداست ).


و کتاب رو بستم و به محبت عیان و  بی قید و شرط آنولین به کاربران فکر کردم . به ایثار وقت عزیزش در واپسین روزهای عمر. اما هنوز وقت نوشتن نبود .

هروقت به آسمون که ماه رو در برگرفته نگاه کنم به تو می اندیشم،  آنولین 💞
هروقت به آسمون که ماه رو در برگرفته نگاه کنم به تو می اندیشم، آنولین 💞


در روزهای  پایانی هفته سفری برای من  پیش اومد، وقتی  که از پهنه پنجره قطار آسمون تیره  شب و  درخشش ماه رو دیدم ، حدس بزنید بیاد چه کسی افتادم ؟! بله بیاد آنولین و تصویری که از مرگ مجسم کرده بود . گمان کنم بعد از این هم   هروقت به آسمون نگاه کنم و ماه درخشان رو دور از دسترس و در حال تماشای زمین  ببینم بیاد آنولین خواهم بود .

اما هنوز وقت نوشتن نبود تا اینکه کتابم رو دوباره دستم گرفتم و به این عبارت رسیدم

در مورد حسن بصری چنین آمده : ( چون از منبر فرو آمدی ،تنی چند را از این طائفه بازگرفتی،  گفتی : هاتوا ننشرالنور،  بیایید تا نور را منتشر کنیم .)

این گفته از یک سو یاد آور کلام عیسی مسیح(ع) است که گفته بود : من نور عالم هستم .و درباره اش آمده که ( او برای شهادت آمد تا بر نور شهادت دهد ) و به یارانش نصیحت کرده بود که :

(بگذارید نور شما بر مردم بتابد. )

و اکنون وقت نوشتن فرا رسیده و این متن رو تقدیم میکنم به روح لطیف و نورانی آنولین که نورش بر ما تابید و می تابد .


آنولین
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید