بارون می باره ،گاهی تند و سیل آسا گاهی نرم ولطیف وآهسته، ساعت ۸ونیم صبحه ،. از نشستن روی نیمکت آهنی سرد ایستگاه اتوبوس توی خنکای صبح مور مور میشم ، بلند میشم ، این پا و اون پا میکنم ،هوا سردتر شده ، غمی نیست ،یه کاپشن سبک همراه دارم ، محض اطمینان با بقیه همراهانی که امروز قراره با هم باشیم تماس میگیرم که با خودشون لباس گرم بردارن .
بالاخره سروکله اتوبوس پیدا میشه و ۴۵ دقیقه ای طول می کشه تا به ایستگاه مترو برسم ،هنوز کلی زمان دارم. قرارمون ساعت ۱۱ صبح دم باغ ملی گیاه شناسی هست ،برای بار هفتم دارم میرم بازدید باغ ،هر بار هم با افرادی متفاوت ، راستش باز هم پیش بیاد میرم هر فصلی هم باشه مهم نیست اما بهار و پاییز باغ یه چیز دیگه ست .
روز تعطیله و مترو خلوت و تک و توکی از دست فروش ها هستن ، اما قراره که ولخرجی نکنم ،بنابراین به تبلیغات شون توجه نمیکنم . چند ایستگاه بعد یعنی ایستگاه ایران خودرو پیاده میشم خوش بختانه ایستگاه تاکسی فقط چند متر با ایستگاه مترو فاصله داره .
مقصدم رو به راننده اولین تاکسی میگم ،کرایه مشخصه و قابل چونه زنی هم نیست ، نفری ۲۰ تومن ، تا دم باغ مسافتی نیست و ۵ دقیقه ای می رسیم .
بقیه همراهان طبق قرار منتظر هستن بلیط میگیریم ،چند نفر مون تخفیف بلیط شامل حالشون میشه . وارد باغ میشیم ،محض احتیاط بروشور راهنمای گردش و بازدید از باغ موزه رو برمیدارم بعضی از همراهان اولین بازدید شون از باغ هست و تعیین مسیر رو به من پیش کسوت محول میکنن .
گردش رو از رویشگاه گیاهان دارویی شروع میکنیم به سمت جنگل های هیرکانی، روبشگاه اروپا، بعد هم چمن زارهای آمریکا، اینجا که می رسیم بهترین جا برای استراحت روی نیمکتها و خوردن میان وعده است در مقابل _منظره فوق العاده زیبای چمن زار چای و کیک خونگی میخوریم و نفسی تازه میکنیم و دوباره به راه میفتیم .
باغهای صخره ای روبشگاه چین و ژاپن، کوچه باغهای منتهی به آبشار و جنگل های سیستماتیک مقصد بعدی هست ، هوا مرطوب و پر از عطر اقاقیا ، یاس های زرد و کبود و شب بو ها هست . صدای چهچهه پرنده ها از دور و نزدیک شنیده میشه ، بالای درختان چنار غوغایی به پا شده ، مرغهای مینا و زاغچه ها و قمری ها جلوی پای آدمها میپلکن.
یواش یواش به میدون مرکزی بزرگ باغ می رسیم،بارون بند اومده و گلهای رز رنگارنگ اطراف میدون زیر نور آفتاب می درخشن.
یه نیمکت سنگی بزرگ زیر سایه درختان کبوده پیدا میکنیم و هر ۶ نفر مون به صورت فشرده میشینیم ساعت ۲ ونیم بعد ازظهر شده و حسابی گرسنه هستیم ، لقمه هامون رو از کوله ها در میاریم و نوش جان میکنیم در حالی که از تماشای عابران لذت می بریم ، مخصوصا زوج هایی که کوچولوهاشون رو با کالسکه به گردش آوردن و خانم هایی که برای زیباتر شدن عکس هاشون پیراهن های بلند و رنگارنگ و کلاه های آفتابی لبه پهن پوشیدن. منظره ای شبیه به تابلوهای نقاشی قرن ۱۹ .
کمی استراحت میکنیم و به سمت روبشگاه چین و ژاپن و باغ های صخره ای راه میفتیم دو باره هوا ابری میشه و بارون میگیره و این بار با شدت و مجبور میشیم در پناه درختان توقف کنیم تا بارون بند بیاد اما بارون خیال بند اومدن نداره ، بی خیال بارون میشیم و راه میفتیم ، اونایی که توصیه اول صبح منو گوش نگرفتن مجبور میشن کیسه نایلونی پیدا کند و بکشن روی سرشون که خیس نشن و سرما نخورن .
به سمت خیابون اصلی باغ می پیچیم و داربست هایی که با نسترن های قرمز و صورتی پوشیده شدن و انحناهای زیبای درختان پیچ اناری رو پشت سر میذاریم و از سمت راست وارد محوطه دل انگیز پذیرایی باغ میشیم هم غذا هست هم نوشیدنی ، دوستان تصمیم میگیرن چای سفارش بدن با دیدن قیمتها پشیمون میشن و به همون چای مونده توی فلاسک ها رضایت میدن .
باغ ایرانی و محوطه ماز مانند شمشادها آخرین رویشگاه بازدید مون هست ، اینجا لابلای بلوط ها و درختان میوه اگه خوش شانس باشی میتونی سنجاب های با نمک و شیطون رو ببینی و دیوار های کاه گلی که جون میدن برای عکاسی ..
پایان مسیر نمایشگاه گلاب گیری و موسیقی و رقص اقوام همزمان برقرار هست و یه ساعتی اونجا از شادی جمعی بهره میبریم و بعد میریم نمایشگاه، جای سوزن انداختن نیست ،. همه جور سوغاتی هست ، از گز اصفهان بگیر تا سوهان قم ، ارده یزد و انواع رب ترش شمال و عسل سبلان و........هم قیمتهامناسبه و هم کیفیت ، اما قرار نیست خرید کنیم .
دوستان تصمیم میگیرن بستنی و فالوده سفارش بدن ، حوصله صف رو ندارم و به یه شکلات با روکش کنجدی بسنده میکنم ، اونایی که فالوده خوردن لب و دهن و دندوناشون به رنگ قرمز لبویی درمیاد و تازه میفهمن چه اشتباهی کردن .اونایی که بستنی خوردن اما راضی هستن .
چای آتیشی و آش ترخینه و سیاه چادر عشایری هم هست . جای باصفایی برای خستگی در کردن و تجدید قوا ، اما ساعت ۵ونیم شده و وقت رفتن .
از شانس خوب مون مینی بوسی آماده رفتن به سمت ایستگاه مترو هست ، مینی بوس به سرعت پر میشه و ۵ دقیقه بعد توی ایستگاه مترو هستیم . ساعت ۷و نیم میرسم خونه .
خسته اما با کلی خاطره خوب از یه روز تعطیل متفاوت با صرف کمترین هزینه .
نکاتی که در مورد بازدید از باغ گیاه شناسی بد نیست بدونید :
✔همراه داشتن زیرانداز و قابلمه و منقل و گاز پیک نیکی مطلقا ممنوع هست و اگه نگران جیبتون نیستید ،بسیار خوب ،اونجا همه چی هست در غیر این صورت به یه کوله سبک شامل بطری آب ، فلاسک چای ، میان وعده ، و تنقلات نیاز دارین .
✔برای گرفتن بلیط سه تا باجه بلیط هست ،اولی برای اونایی که بلیط رو قبلا اینترنتی خریدن ( سایت هایی مثل تخفیفان و نت برگ برای خرید بلیط همکاری میکنن و تخفیف میدن ) و اینجا فقط بلیط کاغذی رو دریافت میکنن . دومی برای خرید حضوری و مختص بازنشستگان و مسئول باجه هم با روی خوش بلیط ها رو صادر میکنه وبه دست تون میده .
باجه سوم برای خرید آنلاین بلیط هست .
✔.روزهای غیر تعطیل و صبح ها بهترین زمان بازدید هست .
✔کفش و لباس راحت و سبک گردش شما رو دلپذیرتر میکنه.
✔میتونید بیاد عزیرانتون یه نهال به باغ گیاه شناسی اهدا کنید .
✔بغیر از تهران ، شهرهای مشهد ، شیراز، تبریز ، لاهیجان، نوشهر ، هم باغ گیاه شناسی دارن .
پ ن : متاسفانه بجز این چند عکس ، بقیه عکس ها بعلت بالا بودن حجم ارسال نشدن .
به منظور جبران از این لینک اطلاعات کامل به همراه عکس مرتبط رو مشاهده کنید. 👇👇
(باغ گیاه شناسی تهران؛ سفری دلانگیز به دل طبیعت | مجله علی بابا)
https://www.alibaba.ir/mag/tehran/tehran-ci/tehran-botanical-garden/