ویرگول
ورودثبت نام
خمول
خمولخدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار ?
خمول
خمول
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

فقط کافیه دنبال یه باریکه نور بری اونوقت از سایه و غم دور میشی

اوه ۵۹ سالشه و با یه ساب رانتدگی میکنه .
اوه ۵۹ سالشه و با یه ساب رانتدگی میکنه .

معرفی کتاب ( مردی به نام اوه )

خنکای نسبم  از پنجره شرقی داخل  اتاق می ریزه و  صدای جیغ مانند مرغ مینایی سکوت صبحگاهی رو می شکنه ،  لحظه ای که   بالاخره  کتاب ( مردی بنام اوه ) رو تموم کردم و بستم .

قطره ای از اشکم رو که روی جلد کتاب چکیده پاک میکنم ، کتاب امانته ،  اگه مال خودم بود میذاشتم  همون جا خشک بشه  تا امضایی باشه بر  پایان کتاب در  این روز و این ساعت .

خوندن این کتاب برای من حدود ۶ ماه طول کشید .......و بارها  وسطای خوندن کتاب  میخواستم انصراف بدم  ، من که میدونم قراره آخرش چی بشه .

( اوه ) قراره بمیره .

و مرگ خودخواسته یه آدم گوشت تلخ  مگه چقدر جذابیت داره ؟؟

تا  صفحه چندم کتاب میشه   دوام آورد  ؟

و در فصل های پایانی بود که فهمیدم قصد   نویسنده از این  (قصه کرد شبستری خوندن ) در باره ( اوه )  چی بوده و تحسینش کردم .

فردریک بکمن
فردریک بکمن

خواننده باید راه نسبتا درازی رو به اندازه ۴۰ فصل در ۲۵۶ صفحه طی کنه و در جریان ریز و درشت وقایع قبل و بعد از آشنایی و ازدواج با سونیا قرار بگیره ، شوخی نیست قراره کتاب یه زندگی رو ورق بزنیم و پیامهای نهفته در این زندگی رو از زبان ( فردریک بکمن ) دریافت کنیم تا بتونیم ادعا کنیم: 

( کتاب رو به تمامی خوندم ) .

و چه خوب شد که بر بی نهایت استعاره و تشبیه ، چیزی که حرصم رو درمیآورد و باعث میشد بارها کتابو رها کنم ،صبر پیشه کردم و ( اوه ) رو شناختم و دوسش داشتم و براش گریه کردم .

( اوه ) مردی تنها و درونگراست که در مواجهه با مرگ همسر و دنیای نوین  وابسته به کامپیوتر ها و آدمهایی که درکشون نمیکنه  کم آورده و تنها راه رهایی  رو در پیوستن به همسرش میدونه .و از اینرو اقدام به خودکش های نافرجام میکنه تاهرچه  زودتر از دست دنیایی که دوستش نداره خلاص بشه .

( اوه ) عبوس ،بداخلاق،  کم حرف و غیرقابل انعطاف ، قوانین و معیارهای خاص خودش رو برای ارزیابی آدمها و روابط داره . نظم وسواس گونه ای داره که چه بسا از اون لذت میبره .

و این اتفاقی نیست ، مرگ مادر در اوایل کودکی ، تنهایی پدر و روابط محدود اجتماعی بعلاوه درونگرایی ذاتی ( اوه ) از اون همچین آدمی ساخته که توی غار تنهایی خودش زندگی میکنه و تنها کسی که تونسته وارد این غار بشه ( سونیا ) همسر ( اوه ) ست .

سونیا از جهاتی نقطه مقابل اوه و یه جورایی  نیمه گم شده اون  به جساب میاد که وقتی از دستش میده ، گویا دنیا برای اوه به آخر میرسه و حاضر به پر کردن این خلا با فرصتهای پیش اومده نمیشه ،اوه حتی با سگ و گربه هم سرناسازگاری داره .

چند سطر از کتاب :

  اوه هیچ وقت درک نکرد همسرش چرا اورا انتخاب کرده است ،او فقط از چیزهای انتزاعی مثل موسیقی و کتاب و کلمات عجیب خوشش می آمد ،اوه مردی بود که وجودش با چیزهای ملموس پرشده بود  .
او پیچ گوشتی و فیلتر روغن را دوست داشت ، زندگیش را با دستهای فرو شده در جیب سپری کرده بود  ،همسرش می رقصید .
همسرش  یکبار  وقتی اوه از او پرسیده بود چطور میتواند همیشه شادمان باشد گفته بود :
🌟فقط  کافیه دنبال یه باریکه نور بری اونوقت  از سایه  و غم  دور میشی  .🌟
ظاهرا راهبی  بنام  فرانسبس  در یکی  ازکتابهای  همسرش اینو نوشته  بود .

یکی از معیارهای عجیب ( اوه ) برای سنجش آدمها ،ماشبن شونه ،ادمها از نظر اون دودسته ان ، اونایی که ( ساب ) دارن و اونایی که ( ساب ) ندارن .

و این ( ساب ) خودروی ملی کشور سوئده که سالها بعنوان یه خودرو مطرح دنیا صدرنشین بوده و بعلت مشکلات مالی ،مدیریتی ورشکسته میشه و به جنرال موتورز  فروخته مبشه و نویسنده به شکلی خلاقانه  یه جور همذات پنداری بین ( اوه ) و ( ساب ) بوجود میاره .

تولید ( ساب ) که بخشی از هویت  سوئد بوده  متوقف شده و ( اوه ) در زندگی کردن  دچار وقفه شده و به مرگ فکر میکنه ،حتی یه جور مردن داخل خودروی ( ساب ) .و هردوی اینها غم انگیز و دردناکه و شاید به همین دلیل کتاب با (ساب ) شروع و به ( ساب ) ختم میشه .

ساب
ساب

در اوج ناامیدی های ( اوه ) خانواده ای به همسایگی او میان ، یک مرد سوئدی و همسر ایرانیش بنام پروانه و دو دختر خردسال ، که علیرغم میل باطنی ( اوه ) موفق میشن به لطایف الحیل  پروانه  خودشون رو در زندگی ( اوه ) جا بدن .

آیا  نویسنده بطور اتفاقی شخصیت ( پروانه ) رو برای برقراری مجدد ارتباط ( اوه ) با دنیای بیرون  انتخاب کرده ؟ خیر

بیوگرافی نویسنده به وضوح تشون میده که همسر ایرانی  ( فردریک بکمن ) یعنی ( ندا  شفتی ) الهام بخش خلق این کاراکتر بوده . و نوبسنده حق مطلب رو توی این کتاب در باب زنان کدبانوی ایرانی بخوبی ادا کرده .

در  فیلمی که از روی این کتاب ساخته شده ( پروانه ) شبیه ( ندا شفتی ) ست ، یه زن شرقی با موهای مشگی و چشمان درشت قهوه ای .

ندا شفتی بکمن
ندا شفتی بکمن

حسن ختام : خرین جملات کتاب

پروانه سرتاپای مردجوان را با دقت برانداز میکند ،خیلی خشک سرتکان میدهد و می پرسد چه نوع ماشینی دارد ؟

مرد جوان قد راست میکند ،لبخند میزند، از آن لبخندهای نایاب و باغروری درست توی چشمهای پروانه نگاه میکند ،غروری که تنها یک کلمه میتواند توصیفش کند ( ساب ) .

پ ن : مطالعه این رمان برای  دو دسته از آدمها میتونه  مفید باشه .

درونگراها : برای اینکه بدونن همیشه راهی به بیرون از غار تنهایی شون هست .

برون گراها : برای اینکه بدونن توی غار تنهایی دسته اول چی می گذره ؟!

چکیده کتاب از نظر من این ۳ جمله ست .
چکیده کتاب از نظر من این ۳ جمله ست .

نوشته  بود . کتابش   منتقل کنه .

معرفی کتابکتاب
۱۸
۴
خمول
خمول
خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید