ویرگول
ورودثبت نام
یادداشت های یک نویسنده
یادداشت های یک نویسنده
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

کود کمپوست برای نوشتن

از زمانی که پست قبلی رو گذاشتم. دارم روزی سه صفحه روی کاغذ می نویسم و به طرز باورنکردنی از توی اونها یک داستان کوتاه دراومد. حالا چرا روی کاغذ؟ خب یک تجربه است . من وقتی که روی کاغذ می نویسم حس خیلی خوبی دارم. توی دفترچه های قدیمی که شیرازه هاشون چسبی بود با طرح های کارتونی. برام یاد آور قدیمه و ورق هاشو دوست دارم. نگران قیمتشون نیستم و راحت میشه توشون خط خطی کرد. شما هم امتحان کنید که با چه چیزی احساس بهتری دارید بهتون کمک میکنه راحت تر بنویسید. من این رو از کتاب نوشتن تا مغز استخوان یاد گرفتم. اگر ترس از نوشتن دارید و یا کمال گرایید میتونه بهتون کمک کنه.


نویسنده کتاب می گفت توی هر ماه یک دفترچه پر میکنه و ایده هاش هم از توی همین ها می یاد بیرون.اون بدون اینکه فکر کنه فقط می نویسه بعد یک دفعه چیزهایی توشون پیدا میکنه که به نظرش ارزش کار بیشتر دارند و بعد روی همون ها شروع به کار کردن می کند.

نویسنده عقیده داره ادراک ما به خودی خود چیزی خیالی و واهی است. فقط در تجربه است که شکل میگیرد. اما لازم است برای مدتی در خودآگاه مان به شدت غربال شود. و او به این کار میگوید کود ساختن.

او میگوید کود کمپوست مخلوطی است از زباله های به هم فشرده که مدتی مانده و مواد غذایی زیادی دارد و برای گیاهان مقوی است.افکار روزانه ما همین زباله ها هستند. از میان شان خاک حاصلخیز برای نوشتن شعر و داستان به وجود می آید. ولی باید برای رسیدن به این محصول خودآگاهانه روی آنها کار کنید تا محصول خوبی داشته باشید. پس مقید بمانید و هر روز بنویسید.

ویرجینیا وولف توی کتاب یادداشت های روزانه جایی میگه خودش از دیدن ریتم شتابان و درهم و برهم, جست و خیزهای درون خاطراتش که یک تمرین نوشتن است شوکه شده ولی اگر تند نمی نوشت و برمیگشت و باز نگری میکرد آن وقت چیزی نوشته نمی شد. اون میگه:" امتیاز این روش اینه که به طور تصادفی چند موضوع پشت هم میاد و از این شاخه به اون شاخه می پرد, در حالی که اگر درنگ میکردم. الماس هایی که بین زباله ها می درخشیدند رو حذف میکردم." او این نوشته ها رو برای سن پیری خودش در نظر میگرفته. این صحبت ها باعث شد که من نوشتن روزانه رو جدی بگیرم.

پی نوشت :
یک کم توضیح بیشتر درباره کود کمپوست نویسنده ها: نیل گیمن نویسنده محبوب من میگه این خیلی مهمه که یک نویسنده کود کمپوست داشته باشه. اون میگه هرچیزی که می نویسید و هرچیزی که میخونید, چیزهایی که گوش میدید, آدمهایی که باهاشون رودررو میشید همه این ها کود کمپوست شما هستند که از میان این ها داستان های زیبا رشد میکند. او پیشنهاد میکنه که به طور انحصاری میتونید برای نوشته تون اون رو تولید کنید. مثلا اگر ایده ای پیدا کردید که توی کوه است اصطلاح هایی که توی اون فضا استفاده میشه رو توی یک دفتر برای خودتون بنویسید.

نوشتنترس از نوشتنویرجینیا وولفنویسندگینوشتن تا مغز استخوان
یادداشت هایی از چیزهایی که در حین نوشتن دارم یاد می گیرم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید