یادم میآید دوران مدرسه روی دیوار کنار اتاق مدیر تابلوی اعلاناتی نصب بود و روی آن به ترتیب کارتهای آفرین، دهآفرین، صدآفرین و هزارآفرین چسبانده شده بود که خالق آنها فردی بود به اسم صادق صندوقی. هر متولد دهه شصت و پنجاه با چنین تصویری آشنا است. توضیحی هم کنار هر کدام آنها آمده بود که مثلا اگر ده عدد دهآفرین بدست بیاورید یک عدد صدآفرین میگیرید. یا در مسابقاتی که مدرسهها برگزار میکردند بعضی وقتها جایزهی اول کارت صدآفرین یا هزارآفرین بود.
آن کارتها هیچ ارزش مادیای برای ما نداشتند اما در طول سال تحصیلی همهی همتمان را میگذاشتیم تا به آنها برسیم. هر موقع تکالیفمان را درست انجام میدادیم معلم یک کارت آفرین تقدیممان میکرد. ده عدد که میشدند، آنها را به یک دهآفرین تبدیل میکردیم و الی آخر.
این کارتها پیام روشنی برای ما داشتند: "تلاشت شایستهی تقدیر است". شاید عدهای بگویند که وظیفهی محصل درس خواندن است اما فرض کنید که در هیچ مرحله از زندگیتان تشویق نمیشدید، فکر میکنید که باز هم در جایگاه فعلی قرار میگرفتید؟
تقدیر کردن همانطور که از اسمش پیداست به معنای قدردان زحمات شخصی بودن است. همه ما قدردان زحمات کادر درمانیم. همه ما قدردان زحمات یک عمر تلاش یک معلم که حالا بازنشست شده خواهیم ماند. از معلم تقدیر میکنیم و لوح تقدیری یا حکم بازنشستگی به او اهدا میکنیم اما در طی این مسیر سخت نیاز به تشویق هم داریم. یک تشویق کوچک خستگی بار زندگی را از دوشمان کم میکند. تا به امروز هیچ چیز نتوانسته جای یک تقدیرنامه را بگیرد. هدایای نقدی و لوازم کاربردیتری تقدیم یک شخص میشود اما چیزی که تا آخر عمر روی طاقچه، داخل ویترین یا کتابخانه همراه ما میماند همان کارتهای صدآفرین و لوحهای تقدیری هستند که در طول عمر دریافت کردیم. هر کدام آن لوح تقدیرها یادآور دورهای خاص از زندگیمان خواهند بود و با نگاه به آنها یاد دسترنجمان میافتیم. هر لوح تقدیر یا تقدیرنامهای که تقدیم به یک فرد شده، در اصل کم هزینهترین راه ایجاد انگیزه برای ادامه مسیر بوده است.
حال اگر قصد دارید از شخصی تقدیر کنید، میتوانید به سایت صحافی عباسیان سری بزنید.