محمد یاسین پوراسکندری
محمد یاسین پوراسکندری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

یک تلخِ طنز جذاب

جز از کل
جز از کل

جز از کل
از چندین روز پیش که می خواستم تحلیلم را به این کتاب بنویسم ؛نمی دانستم که با قلم چه برکاغذ خراش دهم . واقعا هیچ درک کلی از کلیت جز از کل پیدا نکرده بودم ؛ هنوز کتاب را تمام نکرده بودم و منتظر زود تمام شدنش برای غلبه بر آن و یا شاید حسی در وجودم میخواست تا ابدیت ادامه دار باشد ،چه ابدیت شیرینی .
کتاب یک ایده است یک ایده بکر ،یک عینک طلایی به دنیای بشری ،یک تلخی طنز گون موزون ،سرشار از پیچش های داستانی غیر قابل تصور که در بوته ساری برای غافلگیر کردن شما مستور شده اند و شاید حتی خندان شما.
این کتاب رک و طعنه آمیز به زندگی هامان،به اعتقاد هامان،مشغله و حتی فلیسوف های غرغرو مان ناخونک میزند اما هیچ گاه در پی انکار از آنها نبوده چون ریشه اصلی داستانی هم همین سردرگمی های شخصیت است
این اثر یک بلوغ نگارشی است اگر می خواهید نویسنده شوید و دوست ندارید حتی نگاهی به وراجی های دیگر نویسندگان داشته باشید باز این کتاب برای شما راهنمای ناطق و چراغ راهی است که در پیمودن این مسیر می تواند کمکتان کند
وقتی فصل چهارم از این کتاب را با اتفاقات یکسان اما از دیدگاه کاملا متفاوت دو شخصیت اصلی داستان در دو فصل جداگانه خواندم، تنها حسی که داشتم حس حسادت عجیبی بود به خالق خلاق این اثر،حس احمقانه ای بود ((امیدوارم بتوانم داستانی بنویسم و یک نسخه از آن را برای استیو تولتز پست کنم و در صفحه آخر آن بنویسم بفرما ،خوردی الان نوبت توست و او هم از سر لج اسم شخصیت پارانویید و ضد اجتماع رمان جدیدش را یاسین بگذارد ))
جای جای اثر تولتز همواره رگه های از فلسفه و طعنه به زندگانی دیده می‌شود، به طوری که خواننده را به تفکر وا می دارد ؛به تفکرو نگرشی خارج از چارچوب_خارج از همرنگی زنگ زده و نفرت انگیز جامعه.
داستانی واضح به دور از تصنع و تقلید داستانی یکتا با پایان بندی یکتا به شکل خاص و ظریف که مرز بین داستان و واقعیت عینی را می شکند و این سوال در ذهن خواننده پدید می آید «براستی اینها واقعی نبود؟»
رولف دوبلی در کتاب «هنر خوب زیستن»اشاره می کند انسان تاقبل سن ۳۰ یا ۴۰ که سه هشتم یا نصف عمر طبیعی فرد ۸۰ ساله ای است؛ هرچه می تواند رمان بخواند و شکارچی رمان ها باشد به طوری که رمان ها تجلی از زندگی واقعی ما هستند و تجربه های نامحدودی که در اختیار ما قرار گرفته اند، اما پس از این دوره انسان باید نسبت به انتخاب هایش باید بسیار وسواسی باشد دیگر در آن زمان هنگام انتخاب علاقه نیست ، در آن دوران باید یک رمان را چندین بار خواند و از بعد هایی که برای بار اول برای انسان کشف نشده سر در بیاورد ، «من برای آن دوران جز از کل را با خود خواهم برد»
«بالاخره همه ما یه روزی در درخشش زمستان اتمی غسل می کنیم »
جز از کل

کتابرمانجز از کل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید