ویرگول
ورودثبت نام
m_76670702
m_76670702
m_76670702
m_76670702
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

تعبیرش با تو

چرا خوابم را برایت نگفتم... خوابی که در انتظار تعبیرش، شادی در قلبم موج میزند، لبالبم می کند از امید از عشق و حس ناب زلال بودن...
مسجد جامع شهری بزرگ، شهری بسیار بزرگ... مسجد خالی بود و ما درهم پیچیده بودیم. از آن یکی شدن هایی بود که جز در تسلیم و رضایِ محض و اخلاصِ مختص عشق پیدا نمی کنی... شیرین ترین لحظات، مربوط به تصویر به یاد ماندنی تو از بی فاصله ترین نقطه ی ممکن نسبت به من بود... آرامش و نشاطِ همزمان در چهره ات شور می گرفت تا اوج شوریدگی... این زیباترین تصویر جهان من است و این تقلای پی در پی برای دیدن مکرر این تصویر، آب حیات در رگهای روحم می فشارد... پر بودیم از هم که صدای اذان پیچید .. تصویر بعدی نمای حرم، از دورتر بود که جمعیت انبوهی فاصله را پر کرده بود...

عزیزم!
زیارتت قبول درگاه حق
اما
حرم من تویی
زیارت تو بر من واجب شده است اگر چه تلاقی ما، خیلی اتفاقی صورت گرفت اما تداوم این عشق اتفاقی نیست
دلم گواهی می دهد:
به برکت این عشق، بهشت خواهیم ساخت در زمین...

عشق
۱
۰
m_76670702
m_76670702
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید