این متن قرار بود اولین پستی باشه که تو ویرگول مینویسم، الان بهش برخوردم و دیدم بد نیست بذارمش اینجا.
من اکثر متنهایی که مینویسم رو تو کانال تلگرامم میذارم دوست داشتی سر بزن.
"خوب به عنوان اولین مطلبی که قراره تو این بستر بنویسم ترجیح میدم درمورد مسئله ای صحبت کنم که مربوط میشه به نویسندگی. اگه انتظار دارین این مطلب بهتون تکنیکهایی دربارۀ نویسندگی آموزش بده پس ازین متن بگذرین، چون تنها هدف من فقط استارت زدنه.
تا به حال به این فکر کردین که اشعار حافظ چرا انقدر مورد پسند عام و خاصه؟
یک زمانی سه شنبهها کلاس روش تحقیق داشتم. استادش ازون آدم باحالای روزگار بود؛ تو اون کلاس فهمیدم دلیل محبوبیت و ماندگاری اشعار حافظ شیرازی چیه! قطعا دلایل متعددی دست به دست هم دادن و باعث این محبوبیت و ماندگاری شدن اما اساسیترین کاری که حافظ کرده این بوده که احتمالا نوک قلم سرخش رو همچون زبانۀ آتش کشیده به اشعارِ متوسطش و روشون یک ضربدر به عرض ورق کشیده و تلاش کرده با حذف غزل متوسطها یک پکیج جذاب به نام دیوان غزلیات درست کنه؛ اگر حافظ زیرکی و جسارت این کار رو نمیداشت چی میشد؟
حالا شاید متوجه تیتری که بالا زدم شده باشید. خوب حرف من اصلا این نیست که چون متوسط مینویسیم اصلا ننویسیم و مدام درحال حذف متنهامون باشیم، اتفاقا نویسندگی یک مهارته و باید مدام نوشت و تکنیکهای مختلفش رو به کار برد، تا تقویتش کرد؛ اما چیزی که از نظر من اهمیت داره اینه که وقتی میخوایم متنی رو تو هر پلتفرمی منتشر کنیم، اول ببینیم آیا این متن اون چیزی هست که ارزش منتشر شدن داشته باشه؟ اگر دیدیم نه اتفاقا چیز متوسطیه و ایدهش قدیمی و تکراریه، بک اسپیس رو بگیریم رو متنمون و بفرستیمش ته چاه. تعارف که نداریم.
تا به حال شده شعر یا متنی رو بخونین و با خودتون بگین این دیگه چه کوفتی بود؟ اگر هر نویسنده، منتقد آثار خودش باشه این چیزها کمتر به چشم میخوره.
چند نفر رو میشناسید که به چرندیاتی که مینویسن افتخار میکنن؟:)) من خودم یک نفر رو از دوران دانشگاه به خاطر دارم :|