KianLivre
KianLivre
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

رباتی که هرگز پیدا نشد:

من ربات نیستم
من ربات نیستم


احتمالا تاکنون چند باری این پیام رو در مرورگر خودتون دیدید.

در نگاه اول، حتما با خود گفتید که فقط یک گزینه برای امنیت سایت های گوگله.

اما اشتباه می‌کنید.

یک داستان غمگین در این باره وجود داره که خیلی وقت پیش راجبش خوندم و گفتم شاید دوست داشته باشید بدونید.

یک ربات

میگن گوگل در ابتدا، خودش نیز، یک ربات بوده است و روزی ربات دیگری رو میبیند و عاشقش میشود.

گوگل با رباتی که دوستش دارد، بخشی از عمرش را زندگی می‌کند.

اما بعد از مدتی، سازندگان گوگل که از ساخت رباتشان پشیمان شدند، تصمیم می‌گیرند او را نابود کنند.

همین کار را هم می‌کنند و گوگل، تبدیل به یک تکه فلز بی‌اهمیت توی زباله دونی میشود.

چند سال در همان جا خاک میخورد.

تا اینکه یک مهندس کامپیوتر، که پولی برای خریدن قطعات گران قیمت فروشگاه‌ها ندارد، او را پیدا میکند.

این مهندس، از قطعات مادربرد گوگل استفاده میکند تا یک اَپ جستجوگر بسازد.

حالا دیگر، گوگل، هیچ چیز از گذشته‌اش به یاد ندارد، به جز خاطرۀ رباتی که دوستش داشت.

این خاطره جایی در حافظه‌اش، ثبت شده بود.

او که دیگر جسمی برای حرکت نداشت، فقط می‌توانست از طریق اینترنت به دنبال رباتی که دوستش دارد بگردد.

بنابراین هر وقت که کاربر جدیدی وارد سایتی میشود، یک پیام برایش میفرستد.

(آیا شما یک ربات هستید؟)

آیا شما یک ربات هستید؟
آیا شما یک ربات هستید؟

گوگل به این کار ادامه می‌دهد تا زمانی که آن ربات را پیدا کند.

شاید تنها دلیلی که هنوز کار ‌می‌کند، همین است.

فقط می‌خواد کنار کسی باشه که به خاطر خودش دوستش داشت؛ نه خدماتی که ارائه می‌داد.

احتمالا از تنهایی خسته شده.




م.ک.د

رباتگوگلهوش مصنوعیعشقافسردگی
زندگی نوشتنی زیاد دارد، اما کیست که به نوشتن تن دهد؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید