راستش را بخواهید، من همیشه فکر میکردم گزارشهای سالانه چیزی شبیه دفتر حساب است؛ خشک و پر از عدد. اما وقتی گزارش ۱۴۰۳ خانومی را ورق زدم، انگار دفترچهی زندگی زنان ایرانی را میخواندم.
در دل این گزارش، چند چیز برایم پررنگ بود:
زنان ایران در آینه آمار
۴۲ میلیون زن، نیمی از جمعیت کشور.
۶۲ درصد صندلیهای دانشگاه در اختیارشان است، اما فقط ۱۴ درصدشان در بازار کار رسمی حضور دارند.
این فاصله بین «یاد گرفتن» و «بهکار گرفتن»، همان شکافی است که اگر پر شود، خیلی چیزها در اقتصاد و جامعه تغییر خواهد کرد.
خانومی در ۱۴۰۳
۲.۷ میلیون زن، حداقل یکبار در این سال از این پلتفرم خرید کردند.
اما موضوع فقط خرید نیست؛ موضوع شکلگیری یک «زبان تازه» است. زبانی که در آن زیبایی یعنی مراقبت از خود، نه رقابت با دیگری.
سبد خرید و معناهای پنهان
پرفروشترینها چه بودند؟ کپسول زینک، مکمل Hairvit، ضدآفتابها و ابزارهای پاکسازی.
اینها فقط کالا نیستند؛ پیام دارند:
زن ایرانی دیگر بهدنبال «ظاهر» صرف نیست، بلکه دنبال سلامت، پیشگیری و آرامش است.
کلاژن، عنصر وایرال سال شد. ساده اما معنادار؛ انگار همه به دنبال «ترمیم» بودند.
پشت صحنه رشد
خانومی از ۲۳۵ نفر نیرو به ۳۲۱ نفر رسید. سهم زنان در مدیریت شد ۵۲ درصد. یعنی در دل یک استارتاپ ایرانی، الگویی ساخته شد که حتی از میانگین جهانی جلوتر است.
این یعنی «تغییر» از درون تیم شروع میشود.
از تهران تا زاهدان
نکتهی جالب این بود که سهم سفارشهای خارج از تهران بیشتر شد. بازار دیگر فقط در مرکز نمیچرخد؛
در حاشیههاست که آینده دارد ریشه میگیرد.
نگاهی به جهان
وقتی بازار زنان در دنیا را نگاه میکنم، میبینم میلیاردها دلار در حال جابهجایی است:
سلامت زنان از ۴۱ میلیارد دلار به ۶۶ میلیارد میرسد.
بازار زیبایی و تندرستی از ۸۲۶ میلیارد به ۱۴۰۹ میلیارد خواهد رسید.
و خدمات مالی مخصوص زنان، ۷۰۰ میلیارد دلار ظرفیت دارد.
جمعبندی من
خانومی نشان داد که یک استارتاپ موفق، فقط فروشندهی محصول نیست؛ معمار یک «فرهنگ» است.
فرهنگی که در آن خرید، به معنای انتخاب است؛ زیبایی، حق است نه فشار؛ و رشد، با مراقبت از خود آغاز میشود.
این گزارش، بهجای آنکه مثل حسابکتابهای قدیمی خاک بگیرد، باید بارها خوانده شود؛ چون در دلش درسهایی هست که هر استارتاپ، هر مدیر و هر فعال اقتصادی میتواند از آن الهام بگیرد.