The lonliest shadow
The lonliest shadow
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دیوونگی

از دیوونه‌ای پرسیدن: چه کسی رو بیشتر دوست داری؟
دیوونه خندید و گفت: عشقم رو.
گفتن: عشقت کیه؟
گفت: عشقی ندارم.
خندیدن و گفتن: برای عشقت حاضری چه کارایی کنی؟
گفت: مثل عاقل ها نمی‌شم، نامردی نمی‌کنم، خیانت نمی‌کنم، دور نمی‌زنم، وعده سرخرمن نمی‌دم، دروغ نمی‌گم…
دوستش خواهم داشت، تنهاش نمی‌ذارم، می‌پرستمش، بی‌وفایی نمی‌کنم، با اون مهربون خواهم بود، براش فداکاری میکنم، ناراحت و نگرانش نمی‌کنم، غمخوارش می‌شم…
گفتن: ولی اگه تنهات گذاشت، اگه دوستت نداشت، اگه نامردی کرد و بی‌وفا بود، اگه ترکت کرد چی؟
اشک توی چشماش حلقه زد و گفت: اگر اینجوری نبود که من دیوونه نمی‌شدم!“


دیوونه
-آری،‌ستاره‌بخت‌ما‌چراغ‌هواپیمایی‌بیش‌نبود¡...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید